رویکردهای نو اندیشکده

اندیشکده تدبیر آب ایران از ابتدای فعالیت خود با تمرکز بر ماموریت خود برای رسیدن به چشم انداز خود به عنوان نهادی اثربخش و صاحب اعتبار در پیشبرد اصلاح حکمرانی، فعالیت های متعددی انجام داده است. ارزیابی رویکرد اندیشکده در سالهای فعالیت خود و تغییرات صورت گرفته در جامعه در مسیر آگاهی خود، لزوم ارتقاء و نو کردن رویکردها در اندیشکده را برجسته می کرد. بر همین اساس، اندیشکده در سه حوزه فعالیت خود شامل سیاست پژوهی، آموزش و ظرفیت سازی و اطلاع رسانی و ارتباطات به اصلاح رویکرد خود پرداخته است.

1-رویکرد نو در آموزش و ظرفیت سازی

اهمیت ظرفیت‌های نهادی

تا پیش از دو دهه گذشته تصور می‌شد راه توسعه و پیشرفت، تأمین و مصرف بیشتر منابع طبیعی (از جمله منابع آب) است. بر همین مبنا و مطابق جمع‌بندی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) از چنین گرایشی، عوامل کلیدی و کارگشا در حل مسائل مدیریت آب، منابع مالی و تکنولوژیکی شناخته می‌شدند. این رویکرد متناسب با شرایط اقتصادی و اجتماعی مناطق و کشورها ادامه یافت و بعضی از کشورها دیر یا زود به این نتیجه رسیدند که برای حل مسائل آب، دیگر دیدگاه سازه‌ای و مدیریت عرضه مؤثر نیست. اکنون این گرایش و نظر حاکم شده است که راه صحیح توسعه و پیشرفت (یعنی رشد متوازن و توسعه پایدار) افزایش سهم «ثروت‌های غیر ملموس» یعنی مهارت و دانش نیروی کار، سرمایه اجتماعی (به معنی اعتماد بین مردم و توانایی همکاری آن‌ها در جهت یک هدف مشترک) و عناصری از نظام تدبیر است که بهره‌وری نیروی کار را افزایش می‌دهد. این نوع نتیجه‌گیری‌ها مستند به آمار و اطلاعات کمّی و بررسی شواهد تجربی است. چنین ارزیابی‌هایی مسبوق به دیدگاه‌های نظری و تحقیقات گسترده افرادی است که معتقدند در فرایند توسعه، دلیل ثروتمندشدن کشورهای ثروتمند آن است که این کشورها طی صدها سال نهادهایی را طراحی و در جامعه خود مستقرکرده‌اند کهه مردمانشان را قادر ساخته شرایط  زندگی مادی خود را بهبود بخشند. نهادهایی که اجازه انباشت عوامل تولیدی، امکانات حمل و نقل، سلامت، مهارت، ایده‌ها و ثمرات آن ایده‌ها را می‌دهند و حتی تشویق می‌کنند. انباشت دارایی‌های مولد صرفاً علت نزدیک رونق و رفاه است. علت واقعی، وجود نهادهای مترقی و پیشرفته است.

طرح مسئله 

پیچیدگی مسائل، ماهیت چندوجهی و در هم‌تنیدگی آب با جامعه و محیط‌زیست، چالش‌های بزرگی را فراروی حکمرانی آب قرار می‌دهد. از همین رو است که در فراخوان بازساخت و جستجوی شکل‌های جدید حکمرانی بر فرایندهای جمعی و اجتماعی بر پایه گفت و گو، مشارکت، مذاکره، شبکه‌سازی و همیاری تأکید می‌شود. در واقع از این رهگذر، ظرفیت و دانش میان‌رشته‌ای و فرارشته‌ای، فراخور پیچیدگی مسائل آب، و تفاهم لازم برای درک مشترک و چاره‌جویی مسائل فراهم می‌آید.

تحولات تاریخی ایران به گونه‌ای بوده است که امکان ارتباط و تعامل بین عناصر فرهنگی و همچنین استقلال نسبی آنها را از یکدیگر تا حد زیادی مشکل کرده است. دشواری رابطه علوم با یکدیگر سبب ایجاد نگاه هژمونیک در مسائل آب شده و ناکارآمدی ظرفیت نیروهای فنی و بلااستفاده‌ماندن نیروهای دیگر علوم در حل مسئله آب را در پی دارد. تجارب بین‌المللی نشان می‌دهد بنیان‌های فکری متفاوت، نگرش‌های متفاوت و تحلیل‎های گوناگون مانع تعریف درست ماهیت و مسئله آب است و حل بحران جز با تعریف درست مسئله مقدور نخواهد بود. اینکه چه گروهی در طیف‎های مختلف علمی توانایی به دست‌آوردن قدرت تعریف مسئله را در اختیار خواهد داشت مسئله‌ای‎ است که می‎بایست درباره آن تأمل جدی داشت. در ایران نگاه تکنوکراتیک و مهندسی، قدرتی هژمونیک در گفتمان علمی کشور را در اختیار دارد.

در ایران به دلیل شکاف بین علم و فناوری و فرهنگ (هویتی)، میراث فرهنگی گاه مجموعه‌ای از فناوری‌های قدیمی و هویت مجموعه‌ای از فناوری های بومی- محلی است که در یک فرایند خلاق و پویا به کالاها و مصنوعات صنعتی جدید راه نمی‌برند و بین میراث هویتی (مانند قنات) و صنایع جدید (مانند فناوری چاه عمیق) تعامل و پیوند وجود ندارد. در ایران بین کانون‌های فناورانه و میراث فرهنگی تعامل‌های هستی‌شناختی وجود ندارد، صنعت جدید از دل میراث ما بیرون نیامده است و سازگاری خلاق و پویای میراث برای توسعه صنعت رخ نمی‌دهد. هویت‌های محلی بیش از پیش احساس می‌کنند که مورد هجوم واقع شده‌اند و لذا به طور فزاینده‌ای دچار فروبستگی می‌شوند و پویایی و درون‌زایی خود را از دست می‌دهند. در این شرایط، فرهنگ در موضع تدافعی قرار می‌گیرد، عناصر شناختی و کنشی خود را کنار می‌کشد و نظام‌های بیانی و ارزشی اهمیت بیشتری می‌یابند. یعنی داوری جامعه به طور منفعلانه در درون دو قطبی زشت و زیبا، خوب و بد، طرد یا ستایش در دام می‌افتد و زمین‌گیر می‌شود. نتیجه آن می‌شود که در چنین جامعه‌ای، نه دانش و فناوری جدید و نه دستاوردهای و داشته‌های هویتی و فرهنگی، هیچ کدام جدی گرفته نمی‌شوند و ره به جایی نمی‌برند. در نتیجه، رابطه قدیم و جدید در این تحولات، نه رابطه‌ای ترکیبی و پیوندی بلکه رابطه‌ای منفی بوده است. الگوی پیروزی غالبا الگوی تک‌قطبی بوده و بازی مبارزه و رقابت همیشه یک برنده و یک بازنده تام داشته است.

مشاهدات و شواهد نشان از آن دارد که ظرفیت‌های موجود، حتی خبرگان و گروه‌های مرجع جامعه در موقعیتی نیستند که بتوانند گفت و گو، هم‌اندیشی، تعامل و همکاری اثربخشی را شکل دهند. تجربیات مختلف اندیشکده، از جمله نشست سفیدرود (با حضور متخصصان محیط‌زیست و تسهیل‌گران جامعه محلی)، یا نشست بررسی پیشنهاد الگوی دشت‌های متعادل (با حضور متخصصان آب و کارشناسان اجتماعی) یا عدم همکاری اعضای پانل در نشست‌های آب، فرهنگ و جامعه و موارد دیگری از این دست، مصادیق عدم برقراری ارتباط و شکل‌گیری گفت و گو میان ظرفیت‌ها به شمار می‌آیند. چنین فضایی، همان گونه که گفته شد، سبب ایجاد نگاه هژمونیک شده است که راه را برای ایفای نقش سایر دانش‌ها در حل مسئله آب سد می‌کند.

در مجموع باید گفت که امروزه ظرفیت‌هایی در اختیار داریم که به نحو مطلوب و شایسته از آنها استفاده نمی‌شود. اندیشکده تدبیر آب ایران، رویکرد خود را به توسعه ظرفیت‌ها، مبتنی بر بازشناسی تجربه‌ها، اندوخته‌ها و سرمایه‌های انسانی، اجتماعی و نهادی پی‌ریزی می‌کند.

تعریف ظرفیت

از میان تعریف‌های مختلفی که برای «ظرفیت« ارائه شده، این تعریف را که با نگاه اندیشکده تناسب دارد برگزیده‌ایم: «توانایی‌ها، مهارت‌ها، دریافت‌ها، نگرش‌ها، ارزش‌ها، روابط، رفتارها، انگیزه‌ها، منابع و شرایطی که افراد، سازمان‌ها، شبکه‌ها/ بخش‌ها و نظام‌های اجتماعی گسترده‌تر را به انجام کارکردها و تحقق هدف‌های خود قادر می‌سازد.»

مأموریت

توسعه ظرفیت‌ها با تسهیل ارتباطات، شکل‌گیری همکاری و هم‌افزایی میان ظرفیت‌های دانشی و بینشی موجود

هدف‌ها

  • بازشناسی و مستندسازی ظرفیت‌ها در حوزه‌های علوم فنی و علوم انسانی و فقهی با نگاهی تاریخی
  • فراهم‌آوردن فرصت‌های تعامل، تبادل نظر و هم‌اندیشی میان ظرفیت‌های دانشی و بینشی

 

2-رویکرد نو در اطلاع رسانی و ارتباطات

با توجه به اینکه مسئله آب بیش و پیش از اینکه مسئله ای فنی و مهندسی باشد، مسئله ای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است، اندیشکده تدبیر آب ایران بر تاثیرگذاری بر اصلاح حکمرانی آب از طریق گسترش نگرش چندرشته‌ای، ارتقاء آگاهی‌های عمومی، افزایش مسئولیت اجتماعی در بخش خصوصی، گفت‌وگویی شدن شیوه‌های تصمیم‌گیری بخش عمومی و  بازکردن درهای تصمیم‌گیری بر روی ذی‌نفعان و گروداران تاکید دارد. این کار از طریق تغییر شرایط ذهنی جامعه و کمک به هموارشدن فرایند یادگیری اجتماعی، ایجاد و تقویت عزم سیاسی و همکاری‌های ملی، تقویت تنوع در سازوکارها و انگیزه‌ها، و ایجاد همدلی و مشارکت محقق می‌شود.

این نوع نگرش به اصلاح حکمرانی آب نیازمند اتخاذ رویکرد بدیع به ارتباطات برای تبدیل کردن موضوع آب به یک مسأله اجتماعی است. رویکردی که به دنبال تغییر ادراکات نخبگان، مدیران و سیاست‌گذاران و عموم مردم درباره موضوع آب از طریق چارچوب‌گذاری (Framing) است. چارچوب گذاری در حوزه ارتباطات، به دنبال ارائه دریچه‌ای مشخص برای نگریستن به موضوع آب است.  حرکت از تعیین اولویت (برجسته‌سازی یا Agenda Setting) در موضوع «اصلاح حکمرانی آب»، به سوی ارائه چارچوبی برای اندیشیدن درباره این موضوع است. در گام اول، استراتژی ارتباطی به دنبال تبدیل اصلاح حکمرانی آب به مسأله اولِ حوزه آب است و در گام دوم استراتژی ارتباطی باید دریچه‌ای برای نگریستن به این مسأله ارائه دهد. در حقیقت در گام دوم با ارائه چارچوب‌ها (دریچه‌ها) به دنبال هدایت گستره مخاطبانش (اعم از شهروندان، نخبگان و مسؤولین حکومتی) به سوی راه‌حل‌هایی معطوف به سیاست‌ها می‌رود.

تحقق این نوع نگاه نیازمند توجه خاص به فضای عمومی برای کمک به شکل گیری جریانات فکری نوین و جابه جایی پاردایم فکری در حوزه آب را طلب می کند. اندیشکده در تحقق این هدف بر تاثیر گذاری بر یک فضای ارتباطی با چهار کانون و شش مسیر ارتباطی که باید براساس آن، تولید و توزیع پیام و همچنین مخاطبان شناسایی و تحلیل و هدف‌گذاری شوند، تمرکز دارد.

در این مدل ما شاهد این هستیم که سه بازیگر اصلی به عنوان کانون‌های تولید و توزیع پیام عمل می‌کنند (به طور خلاصه دولت، جامعه مدنی و رسانه‌های بزرگ و کوچک) و در محل تقاطع ارتباطی آن‌ها کانون چهارمی شکل می‌گیرد (فضای گفت‌وگوی عمومی) که عملا کانونی زایا برای شکل‌گیری موضوعات محوری و روندهای روز است. همچنین این سه کانون مستقلا با یکدیگر در ارتباط بوده و بر هم اثرگذار هستند.

اندیشکده به عنوان یک نهاد مدنی تلاش دارد با تکیه بر این مدل چهارکانونی برای طراحی محتوایی مورد نیاز و ارسال پیام‌ها با ابزارهای مختلف موثر ارتباطی به سه کانون دیگر و همچنین تاثیرگذاری بر مسیرهای ارتباطی میان کانون‌های دیگر تاکید دارد. مخاطبان راهبردی اندیشکده هر چهار کانون را در بر می‌گیرد. فضای عمومی گفت‌وگویی و سه بازیگر اثرگذار برآن، در عمل محیط اصلی هدایت‌کننده تغییر را در برمی‌گیرند. همچنین به طور خاص تلاش برای نزدیک‌کردن افکار عمومی به اندیشه تغییر نیازمند اثرگذاری جدی در بازیگران پیرامونی در چهار گروه جای می‌گیرند.

با توجه به اینکه محصول اصلی اندیشکده تولید اندیشه و محتوا در حوزه آب است و به دلیل اهمیت تولید مطالب متناسب با مخاطبان در هر گروه، دال اصلی چارچوب استراتژی ارتباطی اندیشکده، بازآفرینی ویا تولید «محتوا» با سازوکارهای مختلف به زبان گروه های مختلف مخاطب شامل مدیران و سیاستگذاران، کنشگران مدنی و اجتماعی و رسانه ها است. در تولید محتوا، دوه حوزه فعالیتی ارتباطات و سیاست پژوهی رابطه بسیار وثیق و تنگاتنگی دارد. با توجه به رویکرد اندیشکده در سیاست پژوهی که به دنبال تاثیرگذاری بر فضای عمومی و ایجاد یک گفت و گوی دوطرفه بین عرصه عمومی و سیاست‌گذاران برای تغییر سیاست‌ها و ایجاد زمین بازی برای اجرای سیاست های با بازتعریف نقش ها و مسئولیت های بازیگران عرصه سیاست گذاری و اچرا است، مدل ارتباطی چهار کانونی بر اساس چارچوب سازی در بستری هماهنگ و هم افزا با سیاست پژوهی عمل خواهد کرد.