مسئله خطرناک کمبود آب

 

چه نوع مسئله‌ای را می‌توان خطرناک نامید؟ مسئله‌ای که آنقدر پیچیده است که نه می‌توان آن را درست محاسبه کرد و نه می‌توان به طور مؤثری آن را مدل‌سازی کرد. مسائل پیچیده با ابهام بالایی همراه هستند و در عین حال از ضرورت بالایی نیز برخوردارند. به یاد داشته باشید که ابهام، همنشین همیشگی سیاستمداران است، آنها همراه با ابهام زندگی می‌کنند و قرن‌ها است در منحرف‌کردن، باسازی و صرفاً مواجه‌شدن با مسائلی که ابهام ایجاد می‌کنند تجربه دارند و جامعه نیز از آنها حمایت می‌کند. به بیانی دیگر، این به خود ما بستگی دارد. ما باید به سیاستمداران بفهمانیم که ما در کنار آنها هستیم، دست آنها را خواهیم گرفت، البته به این شرط که آنها ما را به درستی هدایت کنند. اگر آنها شهامت اجرایی‌شان را نشان دهند ما نیز به آنها اعتماد خواهیم کرد و به آنها سرمایه سیاسی خواهیم بخشید. مدیریت آب مسئله خطرناکی را پیش روی دانشمندان محیط‌زیست قرار می‌دهد، زیرا شامل سه نوع مسئله می‌شود:

  • مسائل شناخته‌شده: این مسائل در حقیقت همین مسائل کنونی هستند، به عبارت دیگر وضعیت کنونی فناوری، جمعیت کنونی، مصرف کنونی آب و توان کنونی استفاده از آب.
  • مسائل ناشناخته اما قابل شناخت: مسائل با این که قابل شناسایی هستند اما غیر قابل پیش‌بینی هستند، برای نمونه می‌توان به برخی فرایندهای سیاسی و اجتماعی اشاره کرد. جمعیت جهان چه تغییراتی خواهد داشت؟ آیا کشاورزان و دامپروران آفریقایی از عهده بهره‌وری محصولات زراعی برمی‌آیند؟
  • مسائل ناشناخته و غیر قابل شناخت: منظور مسائلی است که تا پیش از رخداد حتی قابل شناسایی نیستند. بهترین راه نشان دادن این نوع مسائل چیست؟ گفتمان سیاسی- فلسفی دهه ۱۹۹۰ را در نظر بگیرید و ساده لوحی این گفتمان در دفاع از پایان تاریخ و پیروزی بی‌تردید دموکراسی لیبرال و بازار آزاد را تصور کنید و اینکه چطور رویدادهای جدید این قرن، پوچی این گفتمان را به باد تمسخر گرفته‌اند. و دقیقاً اینجا است که خطر به خوبی خود را نشان می‌دهد. واقعاً تکان‌دهنده است. بسیاری از خطرناک‌ترین تهدیدهایی که ما در قرن بیست و یکم با آنها روبرو هستیم پیامدهای ناخواسته مداخلاتی بوده است که با اطمینان و خوش‌بینی در نیمه دوم قرن بیستم صورت گرفته است. تغییرات اقلیمی یک مثال بارز این موضوع است. ما شاید مشکلات مربوط به تحرک اجتماعی، صنعت، کیفیت زندگی، صلح و رونق و شکوفایی را حل کرده باشیم، اما هرگز جام بلورین پیشگویی را همراه نداشته‌ایم که به ما بگوید که تمام اینها منجر به پیدایش معضل خطرناکی به نام گرمایش جهانی خواهند شد. شاید کسانی قادر به پیش‌بینی این مشکل بودند و در واقع با میزان دقت‌های متفاوت، بسیاری چنین پیش‌بینی را کرده بودند، اما هیچ‌کس قادر نبود با شواهد و مدارک آن زمان وقوع چنین پیامدهایی را ثابت کند.

به همین صورت مدیریت نادرست آب به ویژه حجم آب زیادی که برای آبیاری مورد استفاده قرار می‌گیرد منجر به تضعیف جریان‌های آب، مسموم‌کردن محیط زیست و توان پائین تولید مواد غذایی شده است. اینها به دقت قابل پیش‌بینی نبودند اما در حال حاضر باید با این مسائل که در حال رخ‌دادن هستند روبرو شویم. بخش خطرناک مسئله اینجا است که ما نمی‌دانیم واقعاً پیامد اقدامات امروز ما چه خواهد بود و مسئله این است که ما فقط با گذر زمان از این ناشناخته‌ها آگاه خواهیم شد. انسان در یافتن راه‌حل مسائل بسیار توانمند است، اما هنگام مواجهه با مسائل خطرناکی از این قبیل، راه‌حل‌ها می‌توانند خود تبدیل به مشکلاتی کاملاً جدید و حیرت‌انگیز شوند. عملکرد کشورهای صنعتی به خوبی گواه این موضوع است.به عبارت دیگر، راه‌حل‌هایی که برای مسائلی مانند تقاضای انرژی، حمل و نقل، مواد غذایی و کالا و البته آب ارائه می‌شوند، خود مشکلاتی به وجود می‌آورند که به همان بوخامت مسئله ابتدایی هستند و راه‌حل‌ها خود تبدیل به مسائل بزرگتری می‌شوند که در ابتدا سعی می‌کردیم از آنها فرار کنیم. در واقع این ناشناخته‌های ما هستند که خطرساز می‌شوند.

آیا برای بشریت که تقاضایش برای آب و جمعیت شهرها به سرعت در حال افزایش است آب کافی وجود دارد؟ این مسئله اجتناب‌ناپذیر و در عین حال بسیار خطرناک است. از این جهت خطرناک است که ما به عنوان افراد جوامع و کشورها درکی از نظام‌های طبیعت نداریم. با قدری ارفاق می‌توان گفت علم و فناوری در حل چنین مسائلی تا به امروز سابقه آمیخته از موفقیت و شکست داشته‌اند.

مأخذ: آب پنهان/ ترجمه آرش حسینیان/ انتشارات مثلث/ جلد اول/ 1394.

 

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن