مصائب بخش آب متأثر از سیاستهای کلان
مشکل ما نظام سیاسی، جهانبینی و اعتقادات نظام سیاسی است. افزایش تعداد چاههای مجاز و غیرمجاز، پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی، خالی شدن آبخوانها و فرونشست زمین موضوعاتی هستند که هر روز به رسانهها راه پیدا میکنند اما کمتر صدایی از سیاستگذاران و تصمیمگیران در این حوزه میشنویم و در بهترین حالت، چیزی فراتر از هشدار از زبان مقامات مسئول شنیده نمیشود. نه از برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت برای نجات آبخوانها و سایر منابع آب خبری هست و نه از سیاستگذاری مشخص در بخش آب.
.. در حال حاضر تصمیمات آب در جایی دیگر غیر از مدیریت آب گرفته میشود. بخش آب، تابع سیاستهایی است که برایش گذاشتهاند، مثل سیاست خودکفایی، امنیت غذایی و… سیاستهایی که ما را به یک اقتصاد بسته تبدیل کرده است. شما نمیتوانید مدیریت آب را از مدیریت سایر بخشهای کشور جدا کنید و بگویید اگر فلان سیاست را درست کنیم، حداقل بخش آب درست میشود. اگر بهترین مدیریت و سیستمها را بر بخش آب حاکم کنید، مدت زیادی دوام نمیآورد.
.. الان بسیاری از تصمیمگیران از وزیر و استاندار گرفته تا نماینده مجلس و… قائل به کاهش مصرف آب نیستند و هنوز بارگذاریهای جدید در حال انجام است. شاید مردم عادی پذیرفتهاند که با مشکل روبهرو هستیم، اما تصمیمگیران هنوز قائل به تجدیدنظر نیستند.
.. در همین موضوع آب، با توجه به اینهمه برنامهٔ توسعه موفق نبودهایم. بودجهٔ سنواتی ما با اهدافی که در برنامهٔ پنجسالهٔ توسعه در نظر گرفتهایم، همخوانی ندارد. همین برنامههای پنجساله به هیچ کجا نمیرسد و گاهی هم در تناقض هستند. مثلا یکبار گفته میشود با چاههای غیرمجاز برخورد شود، ولی بعداً میگویند انتخابات مجلس یا انتخابات ریاست جمهوری در راه است، فعلاً دست نگهدارید. متأسفانه سازوکار مشخصی برای مدیریت منابع نداریم.