هوش تاريخي و ماندگاري اين سرزمين

محسن خليلي‌عراقي- رئیس هیئت‌مدیره کنفدراسیون صنعت ایران
«حيات ملي» با وجود همه پستي‌ها ‌و ‌بلندي‌ها و فرازونشيب‌ها، يك «پيوستار» است، پيوستاري كه گزينش و انتخاب‌هاي ما، نقشی اساسي در شكل‌گيري آن دارد و چگونگي آن را عينيت مي‌بخشد. اين «ما» البته جمع «من»هاي فردي و ويژگي‌هاي شخصيتي، رواني، ژنتيكي و ساختارهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي است. پس آنچه «هست» ماحصل انتخاب‌هاي ما است. «ما»یي كه اراده داريم و انتخاب مي‌كنيم و بر اساس انديشه و شرايط، كنشگري مي‌كنيم و نمي‌توانيم از عواقب عمل‌مان شانه خالي كنيم، اما هيچ وضعيت «حاضر»‌ قطعاً يكباره «حادث» نمي‌شود و حلقه‌حلقه و زنجيروار و در فرايند تاريخي و در گذر زمان و در چارچوب جغرافياي مشخص واقع مي‌شود. شايد به سبب اين درهم‌آميزي و پيچيدگي انبوه عوامل كوچك و بزرگ تاثيرگذار بر نحوه ساخته‌شدن موجوديت‌ها، نقش «انتخاب»ها كم‌رنگ و «جبر» و «قدرت» دست‌هاي «پنهان»... در باور عام پررنگ‌تر و چه‌بسا علت و علل وضعيت محقق‌شده امروز پنداشته مي‌شود. پنداري كه البته مي‌تواند «شيرين» و «آرامش‌بخش» و رافع مسئوليت‌هاي فردي و جمعي در زايش و تداوم مسائل و مشكلات و چه‌بسا بحران‌هاي گريبان‌گير نيز باشد. باطل‌السحر اين وضعيت آن است كه در درجه اول «ديد تاريخي» داشته باشيم و عمق و لايه‌لايه‌هاي مسائل را بكاويم و سرخوشانه از روي حوادث و به‌ خصوص «بزنگاه»ها كه تغييرات اساسي را در حيات هر جامعه‌اي ايفا مي‌كند، پرش نكنيم. ديگر آنكه آنچه «هست» را حاصل عملكرد خود بدانيم؛ چه خوب و چه بد. خوبي‌ها را تقويت و بدي‌ها را رفع كنيم.
بي‌گمان «برجام» از آن «بزنگاه»هاي بسيار حساس تاريخي در تداوم حيات ملي‌مان بوده است كه اگر خوب وارسي و تحليل شود و نحوه عملكرد همگاني (حاكميت- جامعه) مورد مداقه قرار گيرد، مي‌تواند در اين روزهاي دشوار و پيچيده به ما بسيار كمك کند.
آنچه بي‌گمان سبب ماندگاري اين سرزمين كهن و بس غني و با تمدني بزرگ و قابل افتخار و غرورآفرين شده، همين نوع هوش تاريخي و ارزيابي درست شرايط در بزنگاه‌هاي تاريخي بوده است. تماميت ارضي و منافع ملي همواره توانسته به ‌عنوان دو اصل طلايي ما را با وجود اختلافات محتمل دروني در مقابل خطرات مصون دارد و ماندگار کند. اكنون بار ديگر در جهان سخت پرآشوب و ساختارهاي شكننده و در فضاي مشكلات داخلي كه بخشي از آنها نظير بحران آب و محيط‌ زيست مخاطراتي تمدني است، در معرض انتخابي ديگر قرار گرفته‌ايم: بزرگ‌نمايي اختلافات و دشمني‌ها يا برجسته‌كردن اشتراكات و دوستي‌ها؟ نگارنده سخت اميدوار و معتقد است كه نظام و حاكميت اين دومي را چنان كه در سند چشم‌انداز ٢٠ساله و منشور اقتصاد مقاومتي (اقتصادي درون‌زا و برون‌گرا و رقابت‌‌پذير) مشخص كرده است، به ‌عنوان راه اصلي و مسير حركت آينده ميهن قرار خواهد داد و اختلاف‌افكنان و ستيزه‌جويان را در موضع انصاف مي‌نشاند. چراكه بايد اين ميهن و سرزمين بماند و «پيوستار» حيات ملي نه‌ فقط آنكه خداي ناكرده گسسته نشود، بلكه محكم‌تر و استوارتر از پيش و در قالب قدرتي بزرگ در گستره تاريخ همچنان بماند و بدرخشد.

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن