نگاهی نو به دانش بومی آب
تالار حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی در روز یکشنبه- 8 مهرماه 1397 میزبان نشستی تحت عنوان "نگاهی تاریخی به دانش و فناوری های آب در ایران" بود که با مشارکت اندیشکده تدبیر آب ایران، انجمن ایرانی تاریخ اجتماعی علم و فناوری و خانه اندیمشندان علوم انسانی برگزار شد.
این نشست درصدد طرح و پاسخگویی به این مسئله بود که در شرایط جغرافیایی و اقلیمی ایران از گذشته تاکنون چه مسیری در مدیریت آب طی شده و این تغییرات چه تاثیراتی بر نظام های اجتماعی داشته و یا چگونه از آنها تاثیر پذیرفته است و دانش بومی در حل مسائل امروز ما چه نقشی را میتواند ایفا نماید. نگاه غالب مبنی بر آن که به دلیل تفاوت ماهوی شرایط گذشته با امروز، نگاه تاریخی برای حل مسائل امروز مدیریت آب چندان کارآمد نیست، در واقع بسترهای تاریخ اجتماعی وقوع تحولات و سیر تاریخی مدیریت آب در کشور را نادیده می انگارد. این در صورتی است که نگاه تاریخی به مدیریت آب و دانش بومی آب بعنوان بخشی غیر قابل اجتناب و انکارناپذیر از تاریخ مدیریت آب میتواند نقشی فراتر از یک تاریخچه داشته و در حل مسائل امروز به نحو کارآمدی به کار گرفته شود.
از این رو، برای بررسی و تحلیل مدیریت آب و مسئله آب نیازمند داشتن نگاهی تاریخی هستیم. چرا که مسئله آب قدمتی چندین هزار ساله دارد. نگاه تاریخی چرایی و چگونگی حل مسائل آبی توسط پیشینیان را روشن می کند. برای به تصویر کشیدن علل رسیدن ما به این نقطه میتوان از نگاهی تاریخی سود برد. این نگاه سبب ایجاد درکی بهتر نسبت به مسائل کنونی است.
نگاه تاریخی آب میتواند به ما کمک نماید تا بدانیم چگونه به این وضعیت ناگوار رسیده ایم و چگونه قادر به برون رفت از آن خواهیم بود. چرایی انتخاب گزینه ها و مسیرهای پیشینیان در امر مدیریت آب و همچنین پیامدهای بلند مدت آنها از مسائلی است که در قالب نگاه تاریخی میتوان به آن پرداخت. با این وجود منظور اصلی از نگاه تاریخی نوعی از نگاه است که در سایه ی آن قادر به شناسایی و تحلیل مسائل امروز برای شناخت ابعاد مسئله و راه ها و رویکردهای برون رفت از وضع موجود، با نگاه به گذشته هستیم.
اولین سخنران نشست مهندس احمد آل یاسین، از صاحبنظران و پیشکسوتان مدیریت آب کشور، بود که صحبت خود را درباره زمینههای تاریخی اجتماعی سیاسی دانش و فناوری آب در ایران بیان کردند.
آل یاسین بیان کرد آنچه باعث شده است که کشور ما در طول 1400 سال گذشته نتوانسته از نهادهای مدنی قوی برخوردار باشد این است از گذشته تا به الآن به دلیل شرایط اقلیمی خشک ایران و کمبودها و موانع معیشتی موجود سبب شد تا ایرانیان نتوانند اقتصاد شکوفایی داشته باشند. در خصوص مدیریت آب میتوان گفت که محدودیت آبی که به واسطه اقلیم به این سرزمین بیشتر از بقیه جهان تحمیلشده بود و همین محدودیت هم جامعه را به تکاپوی برای رفع معضلات واداشته بود. از همین روی دانش سدسازی در ایران و سدهایی که در ایران احداثشدهاند جزو قدیمیترین سدهای جهان هستند؛
در حوزه کشاورزی آببندهایی که ساخته می شد مورد هجوم قوم ها مغول و تیموری قرار می گرفت. از همین رو، ایرانیان نمیتوانستند از یک کشاورزی قوی و منسجم برخوردار باشند و یا اینکه از کشاورزی تولید اقتصادی و ارزش افزوده داشته باشند و به دلیل دوری راهها و مسیرها امکان معامله تولیدات میسر نبود. در حوزه مدیریت آب و کشاورزی در ایران منابعی که در دسترس است کفایت نمی کند که تصویر روشنی از وضعیت واقعی ایران در حوزه آب در تاریخ ارائه دهد.
وی افزود نیازمند است که جامعه شناسان به بررسی گذشته ی اجتماعی ایران بپردازند و موانع و دست انداز هایی که باعث عدم رشد ما بوده است را بشناسند. ما تا قرن 12 میلادی از اروپا جلوتر بوده ایم و بیش از هر ملتی، ایرانیان به جهان در حوزه فرهنگ و علم کمک کرده اند و مسئله این است که پس از قرن 12 میلادی به بعد به مدت 700 سال چراغ حکمت درایران خاموش شد که علت و چرایی آن هنوز روشن نیست. ریشه ی بررسی این مسائل به اقتصاد ایران، کشاورزی و مدیریت آب و نحوه سیاست گذاری ما بر می گردد.
سخنران بعدی دکتر سعید نوری نشاط، تسهیلگر اجتماعی، بود که صحبت خود را با محور اهمیت دانش بومی و چیستی دانش بومی ارائه کرد. ایشان اذعان کرد که آنچه که بعنوان دانش بومی مصطلح شده است در واقع بویی از دانش بومی نبرده است. چرا که دانش بومی به معنای انتقال دانش از نسلی به نسلی دیگر نیست بلکه طی بررسی های متعددی که انجام داده ام دانش بومی به دانشی گفته می شود که سیستماتیک و دارای نظام اجتماعی باشد.
وی افزود: وقتی صحبت از قنات می شود میتوان به واقع تایید کرد که قنات یک دانش بومی قدرتمند است چرا که در عقبه ی آن دارای سیستمی قوی و نظام مند بوده است. اینکه چگونه این قنات ساخته شده یا نگه داشته شده است و یا اینکه کدام روابط اجتماعی سبب انتقال آن در طول تاریخ بوده است؟ این سازه را چه کسی مدیریت می کند یا چه کسی از آن سهم دارد؟ مجموع جواب این سوال ها را میتوان به عنوان دانش بومی یاد برد. آنچه در تاریخ اتفاق افتاده این است که به مرور این نظام اجتماعی توسط ما رو به نابودی کشانده شده است.
به گفته ی وی: دیگر خبری از آن نظام اجتماعی دارای روابط بهم پیوسته در نگهداری و ایجاد و انتقال دانش بومی نیست. از سویی دیگر اتفاقی پس از شکل گیری دولت در ایران رخ داده است و آن این است که دولت سیستم بزرگ،شامل مدیریت، قدرت، سیاست تشکیل داده است. بعنوان مثال در خصوص مسئله آب تمامی وظایف و حل مسائل بعهده دولت قرار می گیرد این در حالی است افراد جامعه خود را از دغدغه ی توجه به مسائل آب دور می دانند. این درحالی است که درگذشته مردمان بومی در داخل یک مجموع از روابط سیستماتیک به حل و مدیریت آب می پرداختند. دانش بومی دارای سیستم و مجموع روابط تعریف شده است.
دکتر محمد فاضلی، استادیار جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی و رییس مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی وزارت نیرو سخنران بعدی بود که با موضوع فهم بسترهای موردنیاز برای استفاده از دانش بومی آب در حل مسئله امروز آب تمرکز داشت. ایشان بیان کرد: پرداختن به مسئله دانش بومی مستلزم تعریف کلمه بومی است. وقتي از واژه بوم استفاده ميكنم، بوم به معناي محدوده است. امر بومي آن چيزي است كه محدود به يك حدودي است. امر محدود يعني امري كه به واسطه حيطههاي مختلفي حدودش مشخص شده است. زيست انساني فارغ از محدوديت نيست و دانش بومي يعني دانش محدود. محدود را به معناي ارزشگذارانه به كار نميبرم. يعني نميخواهم بگويم دانش بومي يعني دانش ناقص يا اندك يا هر وصف ديگري كه بخواهيم از آن مقصود بدي نتيجهگيري كنيم. دانش محدود يعني هر دانشي كه در نسبت با تاريخ جغرافيا، نهادها و فرهنگهاي خاص «كار ميكند براي اين دانش محدود وصف ناتوان نميتوان به كار برد. دانشي است كه توانايياش را در يك محدوده خاص و با به رسميت شناختن يك عقلانيت ثابت كرده است. اين دانش محدود به معناي مورد نظر من اين امكان را به ما ميدهد كه يك دانش بومي سنتي داشته باشيم.» فاضلي تصريح كرد كه وقتي از دانش بومي به معناي دانش محدود استفاده ميكنيم يعني تعلق اين دانش به گذشته هيچ فضلي برايش ايجاد نميكند. بلكه فضل اين دانش از شناخت محدوديتها ناشي ميشود و ديگري از «كار كردن» اين دانش. يعني كاري انجام ميدهد كه «پايداري» دارد و با عقلانيت سازگاري دارد
فاضلی اذعان داشت:کارکرد مهم دانش بومی شناختن محدودیت ها و کار کردن است، یعنی کاری انجام دهد که مطلوب و پایدار باشد و با عقلانیت سازگاری داشته باشد. عقلانیتی که به بقا و تعمیق ارزش های مورد احترام بشر کمک کند. با توجه به اینکه مسئله آب، به شدت ماهیت انسانی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، جغرافیایی و اقتصادی خاص خود را دارد و با نظام های حقوقی، مناسبات و ارزش های اقتصادی در هر فرهنگ و اکوسیستم اجتماعی مرتبط است، آب نیازمند دانش بومی محدود است، که محدود به جغرافیا، تاریخ و ساخت خاص باشد. آب همچنان پیوند دارد با اقتصاد سیاسی کشورها و از این جهت هم با یک الزاماتی برای دانش محدود مواجه است
وی افزود: برای مثال قنات یک فناوری است که محدودیت هایش(محدودیت میزان بارش، دما، هوا و تبخیر، توزیع نامتوازن آب، توزیع نامتوازن بارش ها، کمبود انرژی) را به رسمیت می شناسد و با آن کنار می آید. همینطور قنات نهادهایی(نهاد سنجش آب، تقسیم کار، تقسیم هزینه، ناظر، نظام حقوقی ناظر بر حریم قنات) هم حول محور خودش شکل می دهد
وی اذعان داشت: قدیمی و مدرن بودن هیچ تاثیری در ارزش گذاری برای دانش بومی ندارد. تنها فضلی که میتوان برای این دانش در نظر داشت این است که با شناخت محدودیت ها و کارآمدی دانش همراه با پایداری و عقلانیت هم سو باشد. دانش بومی مسئله ای قابل تولید در اکنون نیز می تواند باشد. آب از جمله مسائلی است که نیازمند به دانش محدود است. به این معنی که محدود به یک جغرافیا و تاریخ و یک ساخت سیاسی مخصوص به خود باشد. مبنای دانش بومی محدودیت است. براساس این دانش محدودیت می تواند اقلام نیازمندی آب را بیان کرد که چندین محدودیت را به رسمیت بشناسد: محدودیت سرمایه در دسترس، محدودیت سایر نیازمندی ها غیر از آب (مدرسه، جاده، بهداشت...) محدودیت زمان، محدودیت ارزش ها و محدودیت فناوری است.
استادیار جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی افزود: باتوجه به تاریخ 50 سال گذشته در حوزه آب میتوانیم بگویم که ما سه تکنولوژی را وارد کردیم به نام تکنولوژی موتور پمپ، سد و انتقال آب که هر سه این تکنولوژی ها به دلیل توهم فراوانی که دارند غیربومی هستند. بعبارتی موتور پمپ برای کاربرانش به این معنی بوده است که یک منبع لایزالی از آب های زیرزمینی وجود دارد و تا هروقت بخواهند می توانند ازآنها استفاده کنند. سد ها و انتقال آب نیز همینطور بوده است. البته من مخالف سدها نیستم چرا که سد خوب و سد بد داریم؛ اما ایده ای ساختن سد سازی و انتقال آب از جایی می آید که محدودیت آب را به رسمیت نمی شناسند. به طوری که ایده ی محیط زیستی تهران بر همین مسئله استوار است که آب نامحدود است و برای تامین آب تهران از هرجایی که می شود باید اقدام کرد و نامحدود بودن سرمایه یعنی تا زمانی که بخواهید امکان هزینه کردن وجود دارد. همچنین محدودیت تواناییها هم در نظر گرفته نمیشود.
وی ادامه داد: هر زمان حرف از توانایی می شود باید این سوال پرسیده شود که برای چه هدفی می توانید؟ آیا می توانید با انجام این کارها پایداری را هم خلق کنید؟ پایداری در مسئله آب دارای ارزشی بیش از دانش محدود، یک عقلانیت محدود نیز ساخته است یعنی حد و حدود خود را می شناسد. مشکل اصلی کشور که در زمینه ی آب نمود پیدا کرده است ظهور عقلانیت هایی است که حد و حدود خود را نمی شناسند در مورد حدود توانایی هایشان و امکان بسط توانایی هایشان به عرصه های مختلف است.
دکتر فاضلی در ادامه با اشاره به این که: آنچه از دانش بومی برای ما مهم است دو اصل نرم افزاری و عقلانی است که دانش بومی بر آن بنا شده است. دانشی که خود را در حیطه ی خاصی محدود می کند و قابل تعمیم نمی داند. بعنوان مثال قنات بومی شمال ایران نیست. اگر قنات را بعنوان مصداق دانش بومی در نظر بگیریم بر حریم داری بنا شده است. در حالی که سازه های آبی مثل موتور پمپ ها و چاه هاو ... حریم در شده اند؛ یعنی حدود و صغور خود را نمی شناسند.
وی ادامه داد که: اگر ما می خواهیم استناد کنیم به دانش بومی باید مجموعه محدودیت های که خود را با آن به رسمیت می شناسد و ما را با آن تطبیق می دهد، استناد کنیم. این محدودیت ها در جلوه های خاصی بروز می کنند و این بروزها در نظام اجتماعی بازخورد داده می شوند و یکی از مقوله هایی که در آن محدودیتها نمایان می شوند قیمت یا قیمت دار زندگی کردن است.
دکتر هادی خانیکی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی آخرین سخنران این نشست بود که موضوع آب زمینه ای تاریخی برای گفت و گوی ایرانیان را مورد واکاوی قرار داد. ایشان اشاره کرد که دغدغهی تمرکز به گفت و گو و سازوکارها و موانع آن از سالیان طولانی در من وجود داشته است در نتیجه درصدد پرداختن به مسائل جامعه ی پیش رو و جهان از زاویه ی گفت و گو هستم.
وی از گفت و گو بعنوان راه کشف حقیقت و انتقال آن در همه عرصه ها و همچنین ادراک یاد کرد. همچنین بیان کردکه انتظار می رود در طی گفت و گو بین گروه های مختلف معانی مشترک و فهمی تازه ای به وجود بیاید تا به وضعیت اجتماعی سروسامان دهند.
این عضو موسسه ی گفت و گوی تمدن ها در ادامه بیان کرد که گفت و گو در دوره ای سیاست زده شده است و این نگاه سیاسی سبب قربانی شدن گفت و گو شده است. چرا که تبدیل گفت و گو به فهم سیاسی سبب تنزل آن به امر تزیینی و حاشیه ای شد. گفت گو از نظر من فقط باهم حرف زدن نیست بلکه به معنی عمل کردن و کاری را انجام دادن است
دکتر خانیکی در ادامه اذعان داشت که وضعیت دانش و فناوری در قنات بر گفت و گو بنا شده است. در مقابل دانش و فناوری های رودخانه ای که از دیوان های رسمی سر بر می آورد، گفت و گو محور نیستند. سیستم مبتنی بر قنات عمدتا دارای تقسیم منابع آبی خودجوش و مدنی است و قبل از اینکه قنات را بعنوان تکنولوژی بدانیم در قالب یک نظام اجتماعی ببینیم. نظامی که در آن قدرت بر مناسبات عرضی استوار است و با نظامی که بر روابط بالا به پایین استوار است فرق می کند.
وی گفت: مکانیزم های حل اختلاف در سیستم آبی قنات وجود دارد به طوری که در نظام معیشتی قناتی امتناع گفت و گو دیده می شود. وقتی که مکانیزم حل اختلاف در چارچوب عرف یا قانون پیدا می سبب میشود تا مشارکت جمعی به رسمیت شناخته شود. بعبارتی باتوجه به ادوار گذشته می توان گفت که آب در قالب قنات واسطه ای برای شکل گیری همبستگی و همکاری های مدنی است
وی اشاره کرد: قنات سبب توسعه مشارکت و توسعه ای اجتماعی است و سازمانی مناسب برای ایجاد توسعه و بهره وری و مدیریت به وجود می آید که سبب حفاظت از محیط و منطقه می شود. بعبارتی ما در سیستم قنات در عمل به گفت و گو نزدیک می شویم.
وی در ادامه گفت: از دانش و فناوری قنات می توان نوعی مناسبات و رفتار مشارکتی را استخراج کرد که امکان گفت و گو فراهم می کند. این در صورتی است که وارد شدن به عرصه ی حفر چاه ها که در زمان رضاشاه شروع شد سبب شد که آن توافق جمعی حاصل از همکاری و دانش و فرصت شکل گیری مکانیزم حل اختلاف در این مقطع صورت نگرفت و گفت و گو با حفر چاه ها با شکست مواجه می شود.