پنج نظریه اقتصادی برندگان نوبل برای همه

برگردان: شبنم شمس مقدم

۱- مدیریت منابع آبی مشترک
در سال ۲۰۰۹، الینور اوستروم، استاد علوم سیاسی دانشگاه ایندیانا، به نخستین زن برنده جایزه نوبل اقتصاد تبدیل شد. او این جایزه را «به پاس تحلیل‌هایش درباره حکمرانی اقتصادی به ویژه درباره منابع مشترک» دریافت کرد. تحقیقات اوستروم نشان داد که گروه‌ها چگونه برای مدیریت منابع مشترک از جمله منابع آب، آبزیان و مراتع تحت مالکیت عمومی، با هم کار می‌کنند. او نشان داد که هرگاه افراد در یک منبع مشترک سهیم باشند، قرار نیست نظریه غالب «تراژدی منابع مشترک» از گَرت هاردین بوم‌شناس، تنها پیامد ممکن یا حتی محتمل‌ترین نتیجه باشد. نظریه هاردین می‌گوید منابع مشترک برای جلوگیری از تهی‌شدن در اثر استفاده بیش از حد، باید به دولت تعلق گیرد یا به سهم‌های خصوصی جداگانه تفکیک شود. او می‌گوید هر بهره‌بردار سعی خواهد کرد بیشترین سود شخصی را از این منابع به دست بیاورد و این به ضرر بهره‌برداران بعدی است. اوستروم نشان داد که منابع آبی مشترک، مادامی که بهره‌برداران به صورت فیزیکی به آن نزدیک و با یکدیگر در ارتباط باشند، می‌تواند به گونه مؤثری به شکل جمعی و بدون کنترل دولتی یا خصوصی مدیریت شود، زیرا افراد بیرونی و سازمان‌های دولتی، شرایط محلی و عرف‌ها را درک نمی‌کنند و با جامعه مورد نظر، ارتباط‌های لازم را ندارند، بنابراین احتمالاً به شکل ضعیفی آن را اداره می‌کنند. در مقابل، افراد محلی، خود به خود برای اطمینان از اینکه همه مشارکت‌کنندگان از قواعد اجتماع محلی پیروی می‌کنند، در مدیریت منابع مانند نیروی نظارتی عمل خواهند کرد.
۲- اقتصاد رفتاری
در سال ۲۰۰۲ جایزه نوبل اقتصاد، «برای بینش یکپارچه در پژوهش های روانشناختی و علم اقتصاد، به ویژه درباره قضاوت انسانی و تصمیم‌گیری در شرایط عدم اطمینان» به دنیل کانمان روانشناس تعلق گرفت. کانمان نشان داد که افراد همیشه طبق پیش‌بینی نظریه اقتصادی «حداکثرسازی مطلوبیت»، بر مبنای منفعت عقلانی رفتار نمی‌کنند. این مفهوم در شاخه مطالعاتی مشهور به اقتصاد رفتاری بسیار مهم است.
کانمان و همکارش تورسکی، تعصبات شناختی رایج را که باعث می‌شود افراد با استدلالات ناقص به تصمیم‌گیری های غیر منطقی دست بزنند تعریف کرده‌اند. این تعصبات عبارتند از اثر لنگری، مغالطه برنامه ریزی و توهم کنترل. مقاله آنها «تحلیلی درباره تصمیم‌گیری در شرایط ریسک‌آور» یکی از مهم‌ترین مقالاتی است که در نشریات اقتصادی به آن اشاره می‌شود. نظریه برنده جایزه نوبل نشان می‌دهد که مردم در شرایط نامطمئن واقعا ً چگونه تصمیم‌گیری می‌کنند.
۳- اطلاعات نامتقارن
در سال ۲۰۰۱ جورج آ. آکرلوف، مایکل اسپنس و جوزف ای. استیگلیتز، «برای تحلیل‌هایشان درباره بازار و اطلاعات نامتقارن» برنده جایزه نوبل شدند. این سه تن نشان دادند که مدل‌های اقتصادی مبتنی بر اطلاعات کامل، اغلب پیشگویی‌های گمراه‌کننده‌ای دارند، زیرا در واقعیت، غالباً یک طرف معامله اطلاعات برتری دارد. این پدیده به «عدم تقارن اطلاعات» مشهور است. درک مفهوم عدم تقارن اطلاعات، فهم ما را درباره شیوه کار بازارهای متنوع و اهمیت شفافیت شرکت‌های بزرگ بهبود می‌بخشد. استیگلیتز نشان داد چگونه شرکت‌های بیمه با ارائه ترکیب‌های مختلف کسورات و حق بیمه‌ها می‌توانند بفهمند کدام مشتری‌ها خطر بیشتری برای بیمه‌های گران‌قیمت به همراه دارند.
۴- نظریه بازی‌ها
جایزه نوبل اقتصاد سال ۱۹۹۴ به جان سی. هارسانی، جان اف.نش جی آر. و رینهارد سلتن، «برای تحلیل‍‌های پیشگامانه درباره تعادل در نظریه بازی‌های غیر تعاونی» تعلق گرفت. نظریه بازی‌های غیر تعاونی یک شاخه از تحلیل تعامل استراتژیک است که معمولاً به عنوان « نظریه بازی‌ها» شناخته می‌شود. بازی‌های غیر تعاونی آنهایی هستند که در آن، شرکت‌کنندگان به توافقات الزام‌آور نرسیده‌اند. هر شرکت‌کننده تصمیماتش را براساس انتظار شخصی خود از رفتار سایرین بنا می‌کند و نمی‌داند که آنها عملاً چگونه رفتار می‌کنند. یکی از خدمات اصلی نش، « تعادل نش» و در واقع روشی برای پیش‌بینی نتیجه بازی‌های غیرتعاونی بر مبنای تعادل است. از خدمات آنها در سطح گسترده‌ای در اقتصاد، از جمله در تحلیل انحصار چندجانبه و تئوری سازمان‌های صنعتی استفاده و این نظریه الهام‌بخش شاخه‌های جدید تحقیقات شده است.
۵- نظریه انتخاب عمومی
در سال ۱۹۸۶ جیمز ام. بوکانان، جایزه نوبل اقتصاد را «برای توسعه مبانی قراردادی و قوانین اساسی در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و سیاسی» دریافت کرد. بوکانان در نظریه انتخاب عمومی بینش سیاسی و اقتصادی را در هم آمیخت تا توضیح دهد چگونه نقش‌آفرینان بخش‌های دولتی (برای نمونه سیاستمداران و بوروکرات‌ها) تصمیم‌گیری‌ها را انجام می‌دهند. با استفاده از بینش بوکانان درباره روند سیاسی، طبیعت انسانی و بازارهای آزاد، بهتر می‌توانیم انگیزه‌های کنشگران سیاسی را درک، و نتایج تصمیمات سیاسی را پیش‌بینی کنیم. سپس می‌توانیم قوانین ثابتی را طراحی کنیم که به احتمال زیاد به نتایج مثبت منجر می‌شوند.
مأخذ: www.forsatnet.ir/ (با اصلاح و تلخیص)

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن