توسعه‌نیافتگی؛ حاصل اقتصاد ضد‌اخلاق

سید احمدعلی عاملی
از آنجا که محور توسعه انسان است و انسان موجودی ذاتاً اخلاق‌گرا است، رابطه بین اخلاق و عملکرد اقتصادی به شکل‌های مختلفی در ادبیات علم اقتصاد مورد توجه قرار گرفته است و هریک از رویکردها بر مبانی معرفتی خود بنا شده‌اند. صفت ممیزه انسان از سایر حیوانات، عقلانیت است؛ قوه‌ای اجتماعی که محصول عملکرد جمعی است؛ بنابراین عقلانیت یک ویژگی اجتماعی – تاریخی است که در بستر تاریخ هم تکامل می‌یابد. بستر فرآیند‌های اجتماعی و تاریخی نیز اخلاق است؛ بنابراین این اخلاق است که عقلانیت انسان را رشد می‌دهد و تصمیمات صحیح او را رقم می‌زند. پس از آنجا که اقتصاد، چیزی نیست جز عمل‌کردن و انتخاب‌کردن طبق عقلانیت؛ بنابراین علم اقتصاد وابستگی انفکاک‌ناپذیری با اخلاق دارد.
آدام اسمیت نیز که همگان او را با کتاب «ثروت ملل» می‌شناسند، پیش از آنکه یک اقتصاددان باشد، یک فیلسوف اخلاق‌گرا بوده است. او در سرتاسر کتابش، اخلاق و فرآیندهای اخلاقی را پیش‌فرض جامعه مترقی خود قرار داده و فرض کرده است که بسترهای اخلاقی و قواعد حقوقی آن جامعه همگی مهیا است و سپس از اقتصاد مبتنی‌ بر بازار در این جامعه سخن گفته است.
در یک جامعه اخلاق‌مدار، هزینه‌های دولت کاهش می‌یابد. وقتی دولت به مردم راست نگوید و اعتماد مردم به مراجع رسمی از دست برود، بازخورد سیاست‌های اصلاحی، کاهش می‌یابد. به‌عبارت دیگر، در شرایط بی‌اعتمادی، میزان تاثیرگذاری سیاست‌ها بر متغیرهای اقتصادی کاهش می‌یابد. نکته مهم دیگر این است که جامعه و اقتصادی که در آن اخلاق افول کند، دچار پیری زودرس شده و زودتر مستهلک می‌شود. جامعه‌ای که در آن ارزش‌های اخلاقی رو به کاهش برود، به لحاظ سیستمی باید هزینه زیادی صرف آن شود. کاهش سازوکارهای اخلاقی، موجب هرزروی انرژی شده و سیستم اجتماعی زودتر پیر می‌شود.
به‌طور کلی و در مقام ارزیابی عملکردهای اقتصادی و ارتباط آن با اخلاق، به ‌طور جدی می‌توان گفت که یک درهم‌تنیدگی بنیادی میان وضعیت اخلاقی جامعه و عملکرد اقتصادی جامعه مشاهده می‌شود؛ بنابراین در جوامعی همچون کشور ما که از هردو بحران تورم و بیکاری، آن هم به شکل افسارگسیخته‌اش، رنج می‌برد، بروز ناهنجاری‌های اجتماعی دور از ذهن نیست. از ویژگی‌های تسلط ساز و کارهای اخلاقی بر رفتارها و کنش‌های اقتصادی این است که بازیگردانان اخلاق‌گرا، به جای تمرکز بر تعادل‌های زودگذر، بر افق بلندمدت معطوف می‌شوند. به علاوه در رویکردهای اخلاق‌محــور، بازی اقتصادی در قالب بازی «برد- برد» معنا می‌یابند «بازی با جمع صفر». از سوی دیگر، به موازات پیچیده‌تر شدن مبادله‌ها و به اعتبار یک واقعیت مهم؛ یعنی نقص اطلاعات، اهمیت و جایگاه اخلاق، فوق‌العاده بیشتر می‌شود. با پیچیده‌تر شدن جامعه، هزینه‌های مبادله افزایش پیدا می‌کند و این روند تا آنجا ادامه می‌یابد که اساساً اصل مبادله زیر سئوال می‌رود؛ یعنی بسیاری از افراد، به دلیل هزینه بالای مبادله از اصل مبادله صرف نظر می‌کنند؛ بنابراین عنصری که می‌تواند بیشترین نقش را در تسهیل مبادله داشته باشد، اخلاق و هنجارهای اخلاقی است.
نکته دیگری که باید به آن توجه شود این است که در یک جامعه، آنچه فرصت‌طلبی‌ها را مهار می‌کند، از یک ‌سو قوانین و محدودیت‌های رسمی و از سوی دیگر ارزش‌های اخلاقی است. محدودیت‌های رسمی به تنهایی نمی‌تواند از فرصت‌طلبی جلوگیری کند، زیرا توسط انسان‌ها اعمال می‌شود و قانون‌گذاران، مجریان قانون و ناظران اجرای آن بیش از همه در معرض فرصت‌طلبی هستند. به این ترتیب، برای جلوگیری از فرصت‌طلبی به بی‌نهایت قانون و ناظر نیاز است، ولی تنها ارزش‌های اخلاقی می‌تواند این دور باطل را پایان دهد.

مأخذ: روزنامه دنیای اقتصاد (همراه با خلاصه‌سازی)

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن