مدیریت دیرینه مردمی آب در ایران خشکسال
سولماز قلیزاده مهدی خان محله- تاریخپژوه و مدرس دانشگاه
١- پدر علم تاریخنگاری، در کتاب «تاریخ هرودت»، به دشتی در آسیا اشاره میکند که در کوهستانها و پنج شکاف داشته است؛ منطقهای که پیش از قدرتگیری پارسیان به خوارزمیها تعلق داشته و با سرزمینهای هیرکانی، پارت، زرنگه و تمانیان هممرز بوده است. اما هنگامی که پارسیان به قدرت میرسند، به شاهنشاه تعلق گرفته است. هرودت در ادامه مینویسد «و اما از این کوهستانهای اطراف شطی بزرگ جاری است که اکیس نام دارد. در گذشته این رودخانه که به پنج شعبه تقسیم شده است، سرزمینهای اقوامی را که من از آنها نام بردم از طریق هریک از آن شکافهای کوهستانی آبیاری میکرده است، اما از وقتی که این سرزمینها به زیر تسلط پارسیان رفتهاند، وضع به این صورت درآمده است که شاه بزرگ شکافهای کوهستان را حصار کشیده و بر هر یک از این شکافها یک «آببند» (اکلوز) گذاشته است؛ به این ترتیب آب که راه به بیرون ندارد، دشتی را که در میان کوهستانها واقع شده است به یک دریای وسیع مبدل کرده است، زیرا رودخانه به این دشت وارد میشود، بدون آنکه بتواند از آن خارج شود، بنابراین مردمانی که در گذشته از این آب استفاده میکردند، اینک دسترسی به آن ندارند و در فقر و مذلت بزرگی قرار گرفتهاند. زیرا هر چند در فصل زمستان ربالنوع بر آنها نیز مثل دیگران باران میفرستد، لیکن در فصل تابستان مردمان به آب این رودخانه برای رویاندن ارزن و کنجد نیاز دارند، بنابراین وقتی میبینند که این آب به آنها داده نمیشود به نزد پارسیان میروند، و خودشان و زنهایشان در کنار درگاه مینشینند، و با فریادهای بلند به زاری و مویه میپردازند، آنگاه شاه فرمان میدهد تا برای آنها که نیاز بیشتری دارند، آببندی را که رو به سوی سرزمین آنان دارد بگشایند و بعد وقتی که زمینهای آنان تا حد اشباع سیراب شد، این آببندها بسته شود، و فرمان داده شود تا آن را به طرف دیگران که نیاز بیشتر دارند، بگشایند».
٢- ماسال شهرستانی کوچک در استان گیلان در کنار کوههای تالش جای گرفته است. ماسال با رشت ٥٥ کیلومتر و با تالش ٦٠ کیلومتر فاصله دارد. رودخانه خالکایی که از قله بلند شاه معلم سرچشمه میگیرد، با گذر از چهل کیلومتر، از میانههای شهر کنونی ماسال میگذرد. این منطقه در قدیم، مازال، مزگال، رودکنار و سربازار هم نامیده میشده است. مردم ماسال عمدتاً با برنجکاری و دامداری روزگار میگذرانند. آنان با وجودی که در منطقهای پرباران زندگی میکنند، اما بارشها در ماه تیر و دهه نخست ماه مرداد که اوج نیاز شالیزارها به آب است، کاهش چشمگیر مییابد. این مردمان زحمتکش از دیرباز تاکنون به شیوهای جالب آب را ذخیره کرده و نگه داشتهاند. ماسالیها به مخزنی که آب را در آن نگه میدارند در زبان محلی «سیل» میگویند. این سیلها از گذشتههای دور بدین گونه درست شدهاند؛ زمینی را به گستره چند هزار متر برمیگزیدند. این محدوده یا فرورفتگی طبیعی داشته و گود بود یا صاحب زمین با فراخواندن همسایگان و دیگر کشاورزان ذینفع در این طرح، با یاری آنان سطح زمین مورد نظر را کنده و آن را گود میکردند؛ همچنین با سنگ، چوب و گل دورتادور آن را دیوار میکشیدند. آبهای به دستآمده از برف و باران در زمانهای پربارش، با رودخانههایی کوچک به این مخازن هدایت میشد. آب این آبانبارهای روباز که از بیرون به حوضچههای تقریباً بزرگ شبیهاند، به دلیل ابریبودن هوای منطقه در بیشتر ماههای سال، تبخیر نمیشود، از آن رو در آنجاها ماهی نیز پرورش میدهند. تدبیری نوین و علمی برای آبیاری شالیزارهای شهرستان ماسال در روزگار کنونی اندیشیده نشده است و آب مورد نیاز برای کشت برنج اساساً از راه رودخانهها و سیلها به همان شیوه سنتی تأمین میشود. افرادی با نام «میراب» و «میرابشاگرد» با نظارت اداره آبیاری شهرستان، روند آبیاری شالیزارها را هدایت میکنند. میرابها در تشکیلات اداره آبیاری کارمند رسمی دولت و دارای بیمه و حقوقاند، اما کشاورزان دستمزد میرابشاگردها را میپردازند. این منطقه بر اساس تجربه زیسته در بسیاری از سالها، در اواخر خرداد، سراسر تیر و اوایل مرداد که اوج نیاز شالیزارها به آب است، شاهد خشکسالیهای شدید بوده است. هنگام خشکسالی، در برنامه آبرسانی به شالیزارهای شهرستان ماسال که به آن« نوبه» میگویند، نخست آب رودخانهها و سیلها را به شالیزارهایی میرسانند که خشکی بیشتر آنان را تهدید میکند، سپس با آبدهی هر شالیزار به سراغ دیگری میروند که با کمبود آب روبرو است. این شیوه ذخیرهسازی، تنظیم و نظارت بر آبیاری شباهتی بسیار دارد به آنچه هرودت، تاریخنگاری یونانی درباره کوشش ایرانیان در دوره هخامنشی برای نظارت و کنترل بر آب میگوید؛ میتوان گفت بازماندهای از سنت ایرانیان باستان است. مردمان هر منطقه بیتردید در گذشته مشترک ایرانیان، به اقتضای موقعیت اقلیمی که در آن به سرمیبردهاند، تکنیکهای گوناگون و نوین آبیاری و مدیریت آب را پدید آوردهاند. حفر قناتهای زیرزمینی که در مناطق کمآب ایران که در روزگاران دیرینه این سرزمین، از اختراعهای شگفتانگیز ایرانیان برشمرده میشده است، به روایت والتر هینتس در کتاب «داريوش و ايرانيان»، در زمان هخامنشیان اوج میگیرد. این پدیده در مناطق پربارش مانند جاهایی که هرودت در گذشته مینویسد و آبیاری مبتنی بر سیلسازی که امروزه در منطقههایی همچون ماسال وجود دارد، متأثر از شرایط اقلیمی به پیدایش انبارهای روباز آب انجامیده است. ساکنان امروزی منطقه ماسال در فعالیتهای مربوط به کشاورزی، بیتردید سنتی را حفظ کردهاند که در تاریخ کهن ایران ریشه دارد، هر چند بسیاری از شالیکاران ماسالی در دهههای اخیر چاههای نسبتاً عمیق زدهاند که موجب شده است نیازشان به آب سیلها کاهش یابد، اما همچنان تا امروز چند قلم سیل در کنار آب رودخانهها و چاهها، شالیزارهای این شهرستان را آب میرسانند. سیل صمدالله خان مشهورترین آنها به شمار میآید که در روستای «درخانه» جای گرفته است.
مأخذ: روزنامه شهروند (با تلخیص).