بحران آب و تنش‌های اجتماعی در ایران

از دیرباز کشور ایران، به عنوان اقلیمی گرم و خشک شناخته شده است و مردم ایران همواره با واژه‌هایی چون کمبود آب، بحران خشکسالی، کمبود بارندگی و… آشنا بوده‌اند. آنچنان آشنا که گویی امروزه دیگر همه نسبت به چنین واژه‌هایی واکسینه شده‌اند و از این دست خبرها تنها کلماتی نامفهوم را شنیده و گذر می‌کنند.این غفلت‌های پی‌درپی سبب شده است این روزها کارشناسان حوزه محیط‌زیست اذعان کنند که فلات ایران در آستانۀ بحران آب نیست بلکه در دل بحرانی جدی قرار دارد. بحران نیز بدین معناست که بیم آن می‌رود که شرایطی پدید آید که به سبب مرتفع نشدن نیازهای آبی، میزانی از بی‌ثباتی و تنش‌های اجتماعی را در جوامع محلی، استان‌ها و یا کل کشور شاهد باشیم. بحران در معنایی وسیع‌تر زمانی رخ می‌دهد که منابع کشور به دلیل شدت گرفتن تغییرات در کمیت و کیفیت و توزیع آب، قادر به پاسخ‌دهی به نیازهای جمعیت روزافزون نبوده و روند توسعۀ درازمدت کشور به تعویق افتاده یا به کلی مختل شود.

یکی از شاخص‌های متعددی که برای سنجش میزان آب کشورها به کار گرفته می‌شود، وضعیت پراکندگی بارندگی در مناطق مختلف جهان است. در حالی که متوسط میزان بارندگی سالانه در جهان ۸۱۳ میلی‌متر است، میزان بارندگی در خاورمیانه ۲۱۷ میلی‌متر و در ایران ۲۲۸ میلی‌متر است که کمتر از یک سوم بارندگی جهانی است. از دیگر مشخصه‌های تبیین‌کنندۀ وضعیت آب در مناطق مختلف جهان، معیاری است که کمیسیون توسعه پایدار سازمان ملل ارائه داده است. این کمیسیون، میزان برداشت از منابع آب تجدیدپذیر در هر کشور را به عنوان شاخص اندازه‌گیری بحران آب معرفی کرده است.

 بر اساس این معیار اگر میزان برداشت آب یک کشور بیشتر از ۴۰ درصد کل منابع آب تجدیدپذیر آن باشد، این کشور با «بحران شدید آب» مواجه است و اگر این مقدار حد فاصل ۲۰ تا ۴۰ درصد باشد «بحران در وضعیت متوسط» و هرگاه این شاخص بین ۱۰ تا ۲۰ درصد باشد «بحران در حد متعادل» و برای مقادیر کمتر از ۱۰ درصد این کشور «بدون بحران آب» یا دارای بحران کم است.

 این در حالی است که میزان برداشت آب در ایران رقمی در حدود ۷۲ درصد است. آمارهای ذکر شده گویای این مهم است که کشور ما در وضعیت بحران شدید آب قرار دارد و این خود عاملی است تا تنش‌های اجتماعی ناشی از بحران آب روز به روز بیشتر بر نقاط مختلف کشور در ابعاد و اشکال مختلف بروز یابد. وضعیت بحرانی کشور فقط شامل اعداد و ارقام نیست، جامعه به خوبی متوجه این بحران شده است.

 لب‌های تشنه شط حق اعتراض دارند

در ماه‌های گذشته درگیری‌های بسیاری را در جنوب کشورمان شاهد بوده‌ایم. تیرماه بود که مردم آبادان و خرمشهر برای اعتراض به کم‌آبی و بحران آب شرب به خیابان‌های شهر آمده بودند و بر اساس گزارش‌ها در واقع آنچه موجب نگرانی آن‌ها می‌شد، شایعاتی مبنی بر انتقال آب کارون به کشورهای همسایه بود. که البته چندی بعد به صراحت از سوی رضا اردکانیان، وزیر نیرو تکذیب شد. وی اظهار داشت مشکل آب خوزستان با بهره‌برداری از پروژه تونل آب‌رسانی غدیر تا ۱۵ تیرماه برطرف می‌شود.

 چندی بعد در واپسین روزهای همان ماه گروهی از مردم برازجان در استان بوشهر بار دیگر فریاد اعتراض سر دادند. قطع آب و جیره‌بندی آن سبب تشدید مشکل آب در استان بوشهر شد و نتیجه این نارضایتی تنها استعفای رییس اداره آب و فاضلاب به دلیل ناتوانی او در حل مشکلات بود.

 بحران کم‌آبی نه تنها گریبان شهرهای جنوبی کشورمان را گرفته، بلکه شهرهای مرکزی ایران را نیز آسیب‌پذیر کرده است. امروزه شهرهایی نظیر اصفهان و زنجان نیز با مشکلات بسیاری از جمله نقص تأسیسات آب‌رسانی و حفر چاه‌های غیرمجاز دست و پنجه نرم می‌کنند. این معضلات تنها به شهرهایی که از آن‌ها نام برده شد، محدود نمی‌شود. بحران آب از شرق تا غرب ایران از سیستان و بلوچستان که سدهای آن در مرز هشدار هستند و دریاچه هامونی که در حال ناپدید شدن است تا آذربایجان غربی که دریاچه ارومیۀ آن رو به خشکی می‌رود را به نحوی در بر گرفته و روز به روز بر دامنه آن افزوده می‌شود.

 در آخرین گزارشی که مرکز پژوهش‌های مجلس منتشر کرد، هشدار داده شده است که تا ۳ سال آینده بیش از نیمی از جمعیت کشور با بحران آب شرب مواجه خواهند شد. عیسی کلانتری رییس سازمان محیط‌زیست نیز اخیراً از نابودی قریب‌الوقوع کشاورزی در کشور خبر داده بود. وی اعلام کرده است که شاید در آینده بتوانیم آب مورد نیاز برای شرب و صنعت را به بهایی گزاف به وسیله شیرین کردن آب دریا فراهم کنیم، ولی این امکان برای کشاورزی که ۹۰ درصد از مصرف آب کشور را در بر می‌گیرد، امکان‌پذیر نیست که این موضوع از بحرانی وسیع‌تر خبر می‌دهد، بحرانی که می‌تواند پیامدهای جبران‌نشدنی به بار آورد.

 تنش‌های اجتماعی ناشی از بحران آب

جداکردن مفهوم محیط‌زیست از مفهوم «توسعه» و پیشبرد همه‌جانبه برنامه‌های توسعه نسنجیده در مناطق مختلف، مشکلات ناخواسته و فکرنشده‌ای در زمینه آب ایجاد کرده‌اند. مشکلاتی که هزینه‌هایشان در درازمدت بسیار بیشتر از منافع کوتاه‌مدت برنامه‌هایی است که باعث بروز این مشکلات شده‌اند. ایران در حال حاضر بحرانی جدی در زمینه آب را از سر می‌گذراند. نباید اجازه دهیم که برتری سیستم مدیریت آب در ایران نسبت به سایر کشورهای منطقه، کوچک‌ترین شکی در ما نسبت به وسعت و جدیت این بحران ایجاد کند.

 دولت، با این باور که کمبود آب یک پدیده مقطعی است، بحران کنونی را به گردن تغییرات اقلیمی، خشکسالی‌های متعدد و تحریم‌های بین‌المللی می‌اندازد. حال آنکه مشکلات جدی آب در ایران ناشی از اجرای برنامه‌های نامتناسب در طول چندین دهه و سوءمدیریت است. ایران ما همواره از یک روش غلط مدیریتی ضربه می‌خورد؛ رویکردی که به جای پرداختن به ریشه اصلی مشکلات، به حل‌وفصل پیامدهایی می‌پردازد که فقط معلول هستند، نه علت.

 بحران آب دارای پیامدهای کمی و کیفی است، از جمله آن‌ها می‌توان به بروز تنش‌های ناشی از تشدید رقابت بین متقاضیان آب، بروز مشکلات در تأمین امنیت غذایی، گسترش فقر و بیکاری و گسترش پیش‌داوری‌ها و تضادهای قومی، بروز انواع بیماری‌ها بویژه بیماری‌های صعب‌العلاج (شیوع انواع سرطان‌ها) در اثر آلودگی آب، تهدید سلامت شهروندان و به تبع آن افزایش هزینه‌های بهداشت و درمان، بی‌اعتمادی به جامعه پزشکی و نارضایتی از دولت و… اشاره کرد که در کنار خدشه‌دار شدن سرمایه اجتماعی، می‌تواند بروز تنش‌های اجتماعی را به همراه داشته باشد.

 یکی از پیامدهای اجتماعی که در زمان وقوع بحران‌های طبیعی و کمبود منابع رخ می‌دهد، درگیری، اختلاف و نزاع برای تصاحب منابع کمیاب است. درگیری‌های اجتماعی بین اهالی سکونت‌گاه‌های شهری و روستایی بر سر تصاحب آب‌های زیرزمینی برای رفع نیازهای اضطراری خود و نیز تبدیل شدن برخی از آن‌ها به تنش‌های اجتماعی به ویژه در سال‌های کم‌آبی، نه تنها پدیده‌ای جدید و نوظهور نیست بلکه بسیار عادی می‌نماید.

 تاریخ به ما می‌گوید که تنش‌های اجتماعی در جوامع ناهمگن قومی می‌تواند عواقب بسیار جدی داشته باشند. آن‌ها نه تنها انسجام اجتماعی را تهدید می‌کنند و مانع ارائه فعالیت‌های مؤثر اجتماعی می‌شوند، بلکه می‌توانند به صورت شورش‌های خودبخودی یا خشونت جمعی صورت بگیرند و حتی می‌توانند به جنگ داخلی ویرانگر تبدیل شوند. برای نمونه می‌توان به درگیری و تنش میان شهرستان اردکان و شهرستان میبد در دهه ۶۰ (درگیری شدید و کشته شدن یک نفر) و شکستن لوله آب شرب انتقالی به اردکان توسط کشاورزان ورزنه در اسفندماه ۱۳۹۱ اشاره داشت.

 بحران آب؛ بحرانی که قرار نیست مانند سایر مسائل به راحتی حل شود یا به باد فراموشی سپرده شود. ابعاد این بحران زندگی روزمره مردم ما را در برخواهد گرفت و اگر دیگر آبی برای کشاورزی وجود نداشته باشد، کمبود منابع غذایی از یک سو و بیکاری عده زیادی از افراد از سویی دیگر بلایی خانمان‌سوز خواهد بود.

 شاید مردمی که نسبت به مشکلات اقتصادی و معیشیتی صبور بودند این بار دیگر نتوانند نسبت به کمبود آب صبر پیشه کنند. این بار نه تنها مسئله اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مطرح است بلکه بیم آن می‌رود که حیات مردم ایران مورد تهدید باشد. دیگر زمان آن رسیده است که دولتمردان کشور به طور جدی مسامحه را کنار بگذرانند و البته بدیهی است که دلسوزان این مرز و بوم نه تنها نباید به امید مسئولین بمانند بلکه باید بر شدت کنش‌گری خود در زمینه محیط‌زیست بیفزایند تا آن‌ها را مجبور به اصلاح اوضاع کنند.

  گزارش: شبنم مقدسی | دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی-ایرنا

منابع:

بررسی پیامدهای اجتماعی بحران کمبود منابع آب در مناطق کویری. محمدحسین پاپلی یزدی و همکاران، ۱۳۹۵.

تحلیل وضعیت بحران آب در کشور و الزامات مدیریت آن. اسماعیل محمدجانی و نازنین یزدانیان، ۱۳۹۳.

بحران آب و پیامدهای آن. خبرگزاری ایکنا، ۱۳۹۵.

بحران آب، ابعاد، ریشه‌ها و راه‌حل‌ها. خبرگزاری شفقنا، ۱۳۹۳.

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن