واردات آب؟

در دهه ۱۹۵۰، ذخایر آب تعدادی از کشورهای منطقه منا (خاورمیانه و شمال افریقا) به اتمام رسید. رشد جمعیت در این کشورها به روشنی حاکی از آن بود که این کشورها دیگر امنیت آبی و غذایی ندارند. تا دهه ۱۹۷۰ کار به جایی رسید که کل این منطقه دچار کمبود جدی آب شد.
اما اگر این رویداد را به افرادی که در آن زمان در آن مناطق زندگی می‌کردند یاداوری کنیم، به هیچ وجه آن را نمی‌پذیرند. می‌توانم حالت پرخاشگرانه آنها را تصور کنم وقتی می‌پرسند: کدام کمبود غذا؟ چه کسی گفته که آب در آن دوران به اتمام رسید؟ تأثیر کم‌آبی بر توسعه اقتصادی کجا بود؟ البته نیازی نیست این فریادها را تصور کنم، زیرا در واقعیت به اندازه کافی از این حرف‌ها شنیده‌ام. می‌دانید همیشه چه پاسخی داده‌ام؟ «برداران عزیز، شما در تمام این مدت مشغول واردات آب بوده‌اید.»
پاسخ‌ها حتی تندتر می‌شوند: واردات آب؟ چه مزخرفاتی! نشان‌مان بده کجا؟ نشان بده چطور؟
برای نمونه کشور مصر را در نظر بگیرید که یکی از پرجمعیت‌ترین نظام‌های اقتصادی منطقه منا است. این کشور از سال‌های اولیه دهه ۱۹۷۰ با کمبود اب موجه بوده است، اما هیچ کس از این موضوع باخبر نیست. مصر کشور بزرگی است که می‌تواند مواد غذایی و محصولات دیگر را برای حدود ۴ درصد از کشورهای منطقه تولید کند. تا سال‌های دهه ۱۹۷۰ مناطق تحت آبیاری این کشور عبارت بودند از خاک‌های حاصل‌خیز رود نیل و دلتاهای آن. اما مناطق ماسه‌ای مرتفع‌تر از زمین‌های اطراف رود نیل هم با انتقال آب و مواد اولیه دیگر می‌توانست حاصل‌خیز گردد. از این رو در سال‌های اولیه دهه ۱۹۷۰، مصر مناطق تحت آبیاری را تا ۳۰ درصد افزایش داد و همزمان با آن آغاز به واردکردن اقلام اصلی غذایی همچون گندم، و بعدها ذرت و سویا کرد. پروژه اول (یعنی افزایش زمین‌های تحت آبیاری) با شکست مواجه شد، اما داد و ستد و واردات نشان داد که می‌تواند راه‌حلی بی‌صدا و مؤثرتر برای رفع معضل کم‌آبی باشد. به راحتی می‌توانیم این واردات مواد غذایی را به چشم خود ببینیم. آنها با کشتی‌های بسیار بزرگ و قابل دیدن وارد کشور می‌شوند. آنها کاملاً آشکار و قابل دیدن هستند. اما این آشکاربودن باعث می‌شود تا چیز دیگری از چشم‌مان پنهان بماند؛ آنها فکر می‌کنند که صرفاً در حال واردکردن اقلام غذایی هستند و از محتوای آب پنهان که در این اقلام غذایی وجود دارند غافلند.
پس می‌بینیم که در واقع مصر در این سال‌ها مشغول واردکردن آب بوده است. این واردات، آگاهانه و برنامه‌ریزی‌شده نبود. در کمال تعجب این راه‌حل حتی از سوی سیاست‌گذاران آب منطقه منا نیز مطرح نشده بود، بلکه ناشی از یارانه‌هایی بود که کشورهای صنعتی منطقه امریکای شمالی و اروپا به تولیدات کشاورزی خود اختصاص می‌دهند.
داستان از این قرار است که در اروپا و امریکا، پیمان‌های اقتصادی وجود دارند، نظیر پیمان سیاست‌ مشترک کشاورزی در اروپا (Common Agricultural Policy). حتی عده‌ای آن را به بدنامی و رسوایی می‌شناسند. شاید بتوان از این پیمان به عنوان یکی از آشکارترین موارد انحراف از اصول بازار آزاد و رقابت آزاد در طول تاریخ بازار نام برد. به خاطر وجود چنین پیمان‌هایی، اکثر کارشناسان اذعان دارند که آنچه هم‌اکنون تحت عنوان بازار آزاد جهانی مشغول فعالیت است، با آزادبودن و منصفانه‌بودن، هزاران سال نوری فاصله دارد. بر اساس این پیمان، اتحادیه اروپا و ایالات متحده به خود اجازه می‌دهند که در امور داد و ستد و تولید داخلی کشورشان، دخالت بسیار کنند و به تولیدات‌شان یارانه و کمک‌های دولتی اختصاص دهند؛ با این اقدام آنها قیمت محصول نهایی خود را به شکل غیر طبیعی پائین نگه می‌دارند و می‌توانند مقادیر کلانی از تولیدات ارزان خود را روانه بازارهای اقتصادی کشورهای دیگر نمایند. در کنار تمام پیامدهای متعدد و منفی این اقدام اروپا و ایالات متحده، باید این را نیز اضافه کنیم که این اقدام، کشورهای دچار کم‌آبی را ترغیب به واردکردن مواد غذایی می‌کند. در واقع، این اقلام غذایی وارداتی، به لحاظ میزان آبی که صرف تهیه آنها می‌شود، بسیار آب‌بر هستند. در مصر، نه سیاستمداران و نه عامه مردم- هیچ یک- مطلع نبودند که با واردکردن مواد غذایی، در واقع در حال جبران کمبود آب کشورشان هستند. آنها فکر می‌کردند که فقط مواد غذایی ارزان وارد می‌کنند؛ اما آب نهفته در این مواد غذایی از دیدشان پنهان بود.
درست است که با ورود یک راه‌حل، یک مشکل کنار می‌رود. اما برخی راه‌حل‌ها مشکلات جدیدی را با خود به همراه می‌آورند. به عبارت دیگر، تجارت بین‌الملل شاید بتواند آب و مواد غذایی را تأمین کند، اما خودکفایی کشورهای مقصد را ناممکن می‌سازد و این کار را با چنان سعت و سهولتی انجام می‌دهد که غالباً عواقب منفی آن نادیده گرفته می‌شود. و این کار بسیار خطرناک است. ساکنان این کشورها تنها زمانی می‌توانند با چنین پرخاشگری و حق به جانب‌بودن به من پاسخ دهند که کمبود آب‌شان از طریق واردات نامرئی جبران شده است. وقتی آنها را واردکننده آب می‌نامم، آنها مرا متوهم (و گاهی چیزی بدتر از آن) می‌نامند؛ اما در واقع آنها دچار توهم هستند نه من. البته در مورد سیاستمداران، مسئله فرق می‌کند. آنها حاضرند برای باقی‌ماندن بر مسند قدرت یک سری حقایق را آگاهانه نادیده بگیرند. تصور کنید چه پیامدهایی در انتظار شما خواهد بود اگر بخواهید به عنوان یک سیاستمدار، به رأی‌دهندگان اعلام کنید که کشور با کمبود آب مواجه است، و امنیت آبی و غذایی مردم به طور مستقیم به میل و اراده سیاست‌های اقتصادی کشورهای دیگر وابسته است؛ و اینکه خودکفایی توهمی بیش نیست. تصور کنید چه آشوب و بلوایی به پا می‌شود. اما سیاستمداران تنها با همین نادیده‌انگاری‌ها و اجتناب از هزینه‌های سیاسی است که می‌توانند درقدرت بمانند.
مأخذ: آب پنهان، جلد اول، ترجمه آرش حسینیان. نشر مثلث، ۱۳۹۳.

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن