بزرگ‌ترین آسیب اجتماعی

گیتی اعتماد

توسعه و دستیابی به آن شرایط خاص خود را می‌طلبد. چه در حوزه اقتصاد و چه سیاست باشد یا حوزه اجتماعی را در بر گیرد. شرایط حصول به توسعه، باید به سمت موقعیت پایدار پیش رود و برای ایجاد پیشرفت همه‌جانبه حرکت عمومی ضروری است. در جوامع کنونی، آمادگی برای قرار گرفتن در وضع توسعه پایدار، باید به جامعیت برسد. برای آماده‌شدن جو جامعه، بعد ذهنی و روانی که عموم با آن همراهی کنند، لازم است و فراهم ساختن زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی از مولفه‌هایی است که در صورت عدم توجه به آنها نمی‌توان به توسعه پایدار دست یافت.
کشورهای حاشیه خلیج فارس از نظر اقتصادی به ظاهر توسعه‌یافته قلمداد می‌شوند، اما به توسعه اجتماعی و فرهنگی نرسیده‌اند. برج‌های بسیار بلند، شهرهای پر از تردد توریست و سرمایه‌های کلانی که در این کشورها قرار گرفته، تنها ظاهر توسعه‌یافتگی را به ذهن متبادر می‌سازد. اما نگاه اجتماعی و فرهنگی در این کشورها بسیار ضعیف است. برای این‌که به خوبی این مفهوم در ذهن مخاطبان انگاره‌سازی شود، باید به کمبود دموکراسی و تبعیض جنسیتی و نژادی و حتی قومی در این کشورها اشاره کرد. در حال حاضر که قرن ٢١ را سپری می‌کنیم، زنان عرب در بسیاری از این کشورها، همچنان حق رأی، اظهار نظر و رانندگی ندارند. اما از بُعد اقتصادی بسیار ثروتمند و در تراز کشورهای سرمایه‌دار قرار می‌گیرند. این به معنای توسعه همه‌جانبه و فراگیر نیست. زمانی که آحاد جامعه به اجماع برسند و به سمت رشد و پیشرفت حرکت کنند، مسلماً زمینه‌های بنیادین توسعه ریخته خواهد شد. این آمادگی زمانی حاصل می‌شود که توسعه اجتماعی و فرهنگی در شکل وسیع به وقوع بپیوندد. ممکن است حتی یک کشور کوچک باشد، اما از لحاظ توجه به بخش‌های زیربنایی به تعادل همه‌جانبه برای تحقق توسعه پایدار رسیده باشد. زمانی‌که تعاملات اجتماعی و فرهنگی به سطح آگاهی و دانایی نزدیک شده باشد، زمینه توسعه اجتماعی و فرهنگی که بنیان توسعه است فراهم می‌شود.
عواملی که کشورهای توسعه‌یافته را از غیر مجزا می‌سازد، از میان‌رفتن نگاه‌های تبعیض‌آمیز در تمامی بخش‌ها و حوزه‌های مهم ساختار اجتماعی برای عموم مردم است. در کشورهای توسعه‌یافته، رفاه نسبی برای زندگی عموم در حد طبیعی فراهم شده است و دیگر شاهد نابرابری‌های بسیار فجیع حداقل در بُعد مشارکت سیاسی و مردم نهاد نخواهیم بود. اکثر افراد از حداقل‌های زندگی اجتماعی بهره‌مند می‌شوند و می‌توانند برای سرنوشت خود تاثیرگذار و تصمیم‌گیر باشند.
برای رسیدن به توسعه اجتماعی باید کودکان را از طفولیت در فضای تعاملات اجتماعی قرارداد. نهادهای آموزشی از سطح ابتدایی تا عالی سکاندار، ایجاد توسعه اجتماعی و فرهنگی هستند. اگر کودکان را برای آینده‌ای که به دنبال توسعه پایدار هستیم، از هم‌اکنون آماده‌سازیم، دیگر نگران شرایط و قرار گرفتن در موقعیت‌های سخت و بحرانی نخواهیم بود. زیرا با آموزش و حضور فعال کودکان در عرصه‌های مختلف اجتماعی، ذهن آنها را برای مشارکت فعال در عرصه‌های اجتماعی می‌توان آماده کرد. برای نمونه، احترام به محیط‌زیست، به‌عنوان مهم‌ترین عنصر اصلی زندگی انسانی و توسعه اجتماعی قلمداد می‌شود و باید از زمان کودکی برای صیانت و حفاظت از آن به آموزش افراد پرداخت. قشر آگاه جامعه در کنار رسانه‌ها به‌ خصوص صدا و سیما، وظیفه هدایت و رهبری افراد را برای ایجاد توسعه اجتماعی و فرهنگی برعهده دارند. در حال حاضر در هر خانه‌ای یک تلویزیون وجود دارد و به‌عنوان عضو ثابت خانواده‌ها، بسیاری از اوقات آنها را پر می‌سازد. از طریق این وسیله فراگیر می‌توان به ساخت برنامه‌های مختلف اقدام کرد، تا حس مشارکت و آگاهی عموم را نسبت به مسائل اجتماعی و به‌ خصوص حوزه‌های مختلف عمومی، اجتماعی و فرهنگی افزایش داد.
درکشور ما، مشارکت‌های اجتماعی به صورت شعارهای تبلیغاتی روی تابلوها و بیلبوردهای شهری باقی مانده و زمان آن رسیده تا از شعار دادن بپرهیزیم. در صورتی‌که از مردم بخواهیم، حضور واقعی و فعال در عرصه‌های اجتماعی داشته باشند، قدم‌های اولیه برای حصول به توسعه اجتماعی برداشته شده است. این راه با استفاده از نظرات اندیشمندان، صاحب‌نظران و فعالان حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی امکان‌پذیر است. ممکن است بسیاری از افراد نخبه و متفکر، ایده‌های خود را اعلام کنند، اما تا زمینه مشارکت عمومی فراهم نشود، این ایده‌ها عملیاتی نخواهد شد و مسلماً سیاست‌گذاران و دولتمردان می‌توانند از این رهنمودها برای رسیدن به برنامه‌ریزی و توسعه کلان بهره‌مند شوند. بهترین راه رسیدن به توسعه پایدار، دخالت و مشارکت آحاد مردم در امور اجتماعی است. زمانی‌که مردم را برای حفاظت از محیط‌زیست، درگیر کنیم، مسلماً بسیاری از مشکلات فعلی که در حوزه زیستی با آن درگیر هستیم، از میان می‌رود. در حوزه اقتصادی هم، اگر آموزش کارآفرینی و مشارکت جمعی در استفاده از سرمایه‌های کوچک به مردم داده شود، به توسعه اقتصادی نزدیکتر خواهیم شد و همچنین اگر مردم را تشویق به حضور مستمر در عرصه‌های مختلف اجتماعی و جامعه کنیم راه رسیدن به توسعه پایدار هموارتر خواهد شد.
در حال حاضر مردم به بی‌تفاوتی عمیقی، نسبت به تمامی مسائل به‌ خصوص در حوزه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گرفتار شده‌اند. این بزرگترین آسیب اجتماعی است که در جامعه ما وجود دارد. بی‌تفاوتی نسبت به دیگران و بی‌توجهی به مسائل اجتماعی، شرایط را برای تعاملات اجتماعی و جمعی و تغییر نگاه عموم به سرنوشت عمومی، سخت ساخته است. زمانی که افراد از خودرو خود زباله به بیرون پرتاب می‌کنند، بدین معناست که نسبت به حقوق شهروندان تعلق خاطری نداشته و ترجیح می‌دهند، حقوق دیگران را زیر پا بگذارند. اما اگر وارد خانه‌هایشان شویم، کوچکترین زباله‌ای را نخواهید دید و اگر به آنها تذکر دهید، مورد شماتت قرار می‌گیرید. مهم‌ترین علت بی‌تفاوتی مردم را می‌توان به دلیل عدم مشارکت همه‌جانبه عموم در حوزه‌های مختلف از سوی دولتمردان و سیاستمداران دانست و تا زمانی که این تفکر تغییر نیابد، مردم سهم خود را برای کاهش آسیب‌های اجتماعی نمی‌پردازند.
مأخذ: روزنامه شهروند

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن