سدبسازیم یا نسازیم؛ مسأله این است!

چندی پیش مطلبی را در یکی از روزنامه‌ها با این عنوان «علیه سدسازی گفتن و نوشتن مد روز شده» خواندم که به نتیجه رسیده بود این روزها صحبت از محیط‌ زیست و مخالفت با سدسازی تبدیل به یک مد شده است و هر کسی می‌خواهد بگوید که اندیشمند و دانشمند است، می‌آید با نوشتن یک صفحه مطلب در برخی روزنامه‌ها، خود را فعال محیط‌ زیست معرفی می‌کند و مخالفت جدی خود را با سدسازی اعلام می‌کند. این فعال محیط‌ زیست طوری اظهاراتش را بیان کرده بود که گویی همه پروژه‌های سدسازی، انتقال آب و آبخیزداری در کشورمان با دانش فنی بالا و شناخت کافی از زمین و محیط‌ زیست صورت گرفته است و هیچ رخداد نامیمونی برای محیط‌ زیست اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد.  اگرچه این مسأله ریشه‌دار است و متاسفانه کمتر کسی در رشته‌ای که خوانده است دارای شغل شده و این موضوع ریشه اجتماعی دارد و جای بحث آن در این مجال نمی‌گنجد، اما در حوزه محیط ‌زیست چه باید گفت؟ آیا نوشتن از محیط ‌زیست با این همه وقایع گوناگون نیاز به مد شدن دارد؟ محیط زیستی که روزهای پر از بحران را تجربه می‌کند؛ آتش‌سوزی‌های گسترده در جنگل‌های کشور، خطر انقراض یوزپلنگ ایرانی، خبر انقراض گونه‌های مختلف آبزیان در خلیج فارس، خطر نشست زمین و خالی شدن سفره‌های زیرزمینی، مشکلات شوری آب کارون بزرگ، مشکلات سد گتوند و سد سیوند، خشکی دریاچه زیبای ارومیه که روزگاری از برندهای ایران عزیز و خطه آذربایجان ایران ما بوده است، پیش‌بینی‌های زیست‌محیطی که درباره انتقال آب کاسپین به سمنان به گوش می‌رسد، جنگل ابر و هزاران معضل زیست‌محیطی دیگر که مدت‌ها از آنها غافل بودیم و چیزی را که هزاران‌‌سال طول کشیده تا ایجاد شود، ظرف دو، سه دهه به نابودی کشاندیم.

ادامه مطلب

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن