نقدی بر نحوه بررسی و داوری طرح‌های انتقال آب کشور

پروژه‎محوری یا کلان‌نگری
نقدی بر نحوه بررسی و داوری طرح‌های انتقال آب کشور

انوش نوری اسفندیاری
پژوهشگر حوزه آب
هفته‌نامه تجارت فردا در شماره ۲۰۳ به نقد موضوع انتقال آب از دریای عمان به خراسان رضوی پرداخته است. استراتژیهای مدیریت آبی هنگامی موفق عمل می‌کنند که رویکردی کل‌نگر و فرابخشی داشته باشند. بدین معنی که همه اجزای چرخه آب به لحاظ زمانی و مکانی منظور شده و بخش‌های مختلف آب و استفاده‌کنندگان آن به عنوان اجزای یک سامانه به هم پیوسته فیزیکی و نهادی برنامه‌ریزی و اداره شوند. اگر بحث‌های مرتبط با ساختار مدیریت و حکمرانی آب را که پاسخ خاص به طرح‌های انتقال آب محسوب نمی‌شوند کنار بگذاریم، دو مقاله مندرج در شماره ۲۰۳ هفته‌نامه تجارت فردا درباره طرح‌های انتقال آب، ضمن مطرح کردن معیارهای مناسب برای تصمیم‌گیری به عنوان آخرین راه، کماکان با نگرش پروژه‌محور و بدون ارائه دلایل و رهیافت مشخص مدیریتی به نظر می‌رسند. بی‌توجهی به نابسامانی تقاضای آب و فرآیند توسعه کشور و تداوم رویکرد پروژه‌محور، مانع از استقرار و دوام و قوام رویکردهای کل‌نگر است.
رویکردهای کل‌نگر و سیستمی با برنامه‌های جامع سازگاری دارند و تدبیری کارساز برای فراتر رفتن از بررسی و تجزیه و تحلیل‌های جزئی‌نگر محسوب می‌شوند. اما «مطالعات طرح جامع آب » کشور با اینکه قدمتی دارند و چند بار تکرار شده‌اند، اما نتوانسته مشکل اطلاعات پایه خود را مدبرانه حل کند. مستندات مربوط به برنامه‌های جامع آب بعد از چهار دهه، در دفاع از ابرپروژه‌های انتقال آب، چه می‌گویند؟ چرا از آنها برای پیش‌بینی تقاضاها و نحوه تامین آنها برای مناطق مختلف کشور نمی‌توان استفاده کرد؟ عملا در جلسات دفاع از طرح‌های انتقال آب، آن قدر اطلاعات و ارزیابی‌ها متنوع و ناهمگونی روی میز انباشته می‌شوند که اظهار نظر را دشوار و در اغلب موارد ناممکن می‌نماید. در همه استان‌های کشور در طرف عرضه، با توجه به محدودیت منابع آب کشور و تشدید آن در شرایط تغییرات آب و هوایی، تامین آب اضافی با هزینه‌های بسیار گزاف مالی، اقتصادی و زیست‌محیطی همراه است.
اینکه چرا فکر اساسی و به موقع برای طرف تقاضا نمی‌شود، مهمترین سوال و مطالبه جدی است که در پرونده مسکوت مانده است. حاکمیت مدیریت عرضه و فشار روزافزون برای طرح‌های پرهزینه انتقال آب، واردات آب و استحصال آبهای ژرف، به جای اصلاح مکانی فعالیت‌ها و مراکز جمعیتی متناسب با ظرفیت‌های طبیعی، سرمشق‌های فریبنده، به ظاهر ساده اما پرخطری برای آینده همان منطقه است. نگرانی بجایی در گروه‌های مرجع جامعه از ادامه «رفتارهای پرخطر » گذشته ایجاد شده، رفتارهایی که از دهه ۱۳۴۰ تاکنون برکشور حاکم بوده از موجبات اصلی شرایط بحرانی کنونی است.
طلیعه برنامه‌ریزی موعود هنگامی آشکار می‌شود که در سمت تقاضا، یعنی فرآیند توسعه فضایی کشور، تجدیدنظرهای فراگیر و اساسی مشهود و تفکر جداشدگی (decoupling) و استقلال توسعه از بهره‌برداری بیشتر از منابع طبیعی حاکم باشد. نظام اقتصادی اگر بخواهد به رشدی بیشتر با مصرف آب کمتر برسد باید به «جداشدگی مطلق » مصرف آب دست پیدا کند.اما این هدف وقتی که نرخ رشد بهره‌وری منابع بیشتر از نرخ رشد نشانگر اقتصادی شود، در دسترس قرار می‌گیرد. بر این اساس برای تامین شرایط و ایجاد زیرساخت‌ها، باید به طور فراگیری چاره‌اندیشی، سیاستگذاری و برنامه‌ریزی شود. چون «جداشدگی » از طریق تغییرات ساختاری در الگوهای کسب وکار، سبک زندگی و شیوه حکمرانی و عمدتاً مجموعه‌ای از تغییرات از سوی اقدام‌کنندگان مصمم متحد برای همگامی در انجام کارها، تحقق پیدا می‌کند. این دستاورد مهم به تغییر در عوامل پشتیبان‌کننده استراتژیک مانند دانش، ظرفیت، سیاست، فناوری و تامین مالی نیاز دارد.
آیا جدیت در سرمشق قرار دادن چنین گرایشاتی، اطمینان‌بخش‌تر از تکرار طرح‌های پر خطر انتقال آب، نیستند؟

ماخذ: تجارت فردا، شماره 205

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن