کشاورزی پایدار، موانع و راهکارها

سوسن ایمانی چگنی
کشاورزی به مفهوم راه‌ها وروش‌های بهره‌برداری از منابع آب وخاک وانرژی و… است که در جهت تأمین نیازهای غذایی و پوشاک انسان‌ها همواره در طول تاریخ پایه و اساس بسیاری از تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در سرتاسر جهان بوده است؛ به طوری که امروزه کشاورزی و توسعه کشاورزی به عنوان نیروی محرکه و نیروی پیش‌برنده توسعه به طور عام وتوسعه روستایی به طور خاص است. کشاورزی پایدار نوعی کشاورزی است که در جهت منافع انسان بوده، کارایی بیشتری در استفاده از منابع دارد و با محیط در توازن است. به عبارتی کشاورزی پایدار باید از نظر اکولوژیکی مناسب، از نظر اقتصادی توجیه پذیر واز نظر اجتماعی مطلوب باشد. علت اصلی ظهور پایداری در کشاورزی را می‌توان در تاریخ اجرای برنامه‌های انقلاب سبز وکشاورزی مدرن و انتقادات وارد برآن جستجو کرد. در بیشتر مناطقی که در آن‌ها فناوری‌های انقلاب سبز تولید را افزایش داده است، اثرات زیست‌محیطی واجتماعی معکوسی پدید آمده است.
اهداف کشاورزی پایدار
کشاورزی پایدار سه هدف اصلی حفظ محیط زیست، سودبخشی اقتصادی- اجتماعی و عدالت اقتصادی را دنبال می‌کند. پایداری در کشاورزی، حاصل مدیریتی است که ما در آن باید نیازهایمان را با مد نظرگرفتن توانایی تولید طبیعت و یافتن نیازهای مربوط به آن بیابیم. بنابراین نظارت بر منابع انسانی و طبیعی نخستین هدف است. حرکت به سوی کشاورزی پایدار هنگامی اتفاق می‌افتد که تمام کشاورزان این اطمینان را داشته باشند که بتوانند از تمام مزایای موجود بهره‌مند شوند.
موانع
• رشد جمعیت: افزایش رشد جمعیت باعث افزایش تقاضا برای غذا والیاف شده که می‌بایست از طریق گسترش سطح زیرکشت یا بالابردن راندمان تولید تأمین شود.
• فقر: مردم فقیر برای بقای کوتاه‌مدت خود از منابع به طور بی‌رویه استفاده می‌کنند.
• حق مالکیت‌ها ومنابع دارایی عمومی (منابع ملی) : تردیدی وجود ندارد که به دلیل اهمال و بهره‌برداری بیش از حد، سرمایه‌گذاری اندک و حتی سلب مالکیت از منابع ملی، این گونه بهره‌برداران مورد تهدید قرار گرفته اند.
• سیاست‌های ملی: سیاست‌های ملی از طریق تأثیر بر رشد جمعیت، فقر و فشار جمعیت بر منابع مالی می‌توانند باعث ناپایداری شوند.
راهکارها
۱- عدم تمرکز: برای نیل به کشاورزی پایدار باید تعداد کشاورزان زیاد باشد. همچنین در این سیستم، نواحی و صنایع تبدیلی متمرکز وجود دارد.
۲- عدم وابستگی: برای رسیدن به کشاورزی پایدار باید تفکر وابستگی به منابع خارج مزرعه را کنار گذاشت و به منابع داخل مزرعه تکیه کرد.
۳- همکاری و تشریک مساعی: این امر نیازمند بسترسازی فرهنگی و تأکید بر همکاری در زمینه‌های گوناگون است.
۴- همنوایی با طبیعت: انسان در این سیستم درک این مسأله را دارد که او از طبیعت جدا نیست، از این رو از آن استفاده معقول می‌کند. از ضایعات مزرعه در فعالیت‌های زراعی استفاده می‌کند. از این رو سطح تولید از طریق اعمال به‌زراعی است، نه تکیه بر نهاده‌های شیمیایی.
۵- تنوع کشت: باید تکیه بر زراعت چند محصول باشد که باعث رعایت به کارگیری تناوب زراعی شود و فعالیت‌های زراعی و دامداری تلفیق شود.
۶- بهره‌برداری مفید: مدیر مزرعه تمامی هزینه‌های مستقیم وغیر مستقیم را محاسبه می‌کند. حال آنکه در سیستم کشاورزی متداول هزینه‌های غیر مستقیم از جمله صدمات زیست‌محیطی ناشی از تولید نادیده گرفته می‌شود. از سوی دیگر، به منابع تجدیدشونده تکیه می‌شود و در مصرف منابع تجدیدنشدنی مانند نفت وسوخت‌های فسیلی و… دقت خواهد شد که در نتیجه این امر خود به خود باعث مصرف محدود و حفظ آن برای نسل‌های آینده می‌شود.
نتیجه‌گیری
برای رسیدن به کشاورزی پایدار و راهکارهای ارائه‌شده، یک دلیل بیشتر وجود نداردو آن هم تغییر طلایی آموزش است. برای هدایت به این سمت، پیشنهاد می شود در نگرش و مهارت طیف کارگزاران کشاورزی در سطوح مختلف شامل تمام عوامل یعنی محققان، کارشناسان و کشاورزان تغییر حاصل شود. این امر نه تنها شامل آشنایی با مفاهیم کشاورزی پایدار و لزوم توجه به آن می‌شود، بلکه در سطوح بعدی توجه به روش‌های به کارگیری آن را هم در بر می‌گیرد. به ویژه باید به بخش تحقیقات کشاورزی برای سازگاری با محیط زیست توجه شود.
مأخذ: روزنامه اطلاعات (با اصلاح و خلاصه‌سازی)

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن