گذار از مجنزدگی
این پژوهش با هدف شناخت بهتر از ظرفیتهای محلی در ایران برای رسیدن به مقاصد متناظر با خودتنظیمگری، تلاش خواهد کرد تا یکی از تجارب نادر در کشور را بررسی کند؛ تجربهای که در آن، بر خلاف جهت آب (روند عمومی کشور در دولتیسازی مدیریت آب)، جامعه توانسته الگویی از حکمرانی را پیاده کند که به شکل پویا به دنبال حل پیشامدهای طبیعی (مانند خشکسالی) و اجتماعی (مانند تعارضات) باشد و در مقابل ورود دولت در مدیریت آب به شکلی آگاهانه ممانعت نماید. اکنون که در برنامههای دولت، نقش بخشیدن به جوامع در مدیریت آب پررنگ شده است، شناخت چنین تجربهای بسیار مغتنم است. زیرا اولاً میتواند نشاندهنده یک مثال بومی از نظام خودتنظیمگر باشد که درون بستر نهادی و فرهنگی کشور شکل گرفته است و از موارد شناختهشده در نقاط دیگر جهان برای ما میتواند بسیار ملموستر و قابل فهم باشد. ثانیاً، بررسی یک مورد نادر و تمایز آن با سایر موارد، میتواند به حل این مسأله کمک کند که چرا اساساً الگوی خودتنظیمگر در ایران بیشتر به یک استثنا تبدیل شده است. ثالثاً تمایز آن با سایر موارد در کشور که مسیری معکوس را طی کردهاند میتواند نشان دهد که چقدر مسیرهایی که در حال حاضر برای رسیدن به نظام خودتنظیمگر در کشور طراحی شدهاند، اثربخش خواهند بود.
سوال اصلی که این پژوهش به دنبال پاسخ گفتن به آن است، شناسایی (چیستی) و علتیابی (چرایی) تمایز اصلی محدودهی خودتنظیمگر مجن با عموم محدودههای دیگر در ایران است. برای تعیین چیستی این تمایز از چارچوبهای تحلیلی خودتنظیمگری ارائه شده از سوی الینور استروم استفاده شده است. برای درک چرایی این تمایزات نیز از دریچهی تاریخی و چارچوب وابستگی به مسیر ارائه شده از سوی جیمز ماهونی به این تجربه نگریسته شده است تا نشان داده شود که چگونه یک الگوی متمایز در گذر زمان توانست شکل بگیرد و خود را در برابر تهدیدات موجود حفظ نماید. مورد مطالعاتی دوم (علاوه بر مجن) این پژوهش، نظام بهرهبرداری آب دشت ورامین است که مشابه با شرایط عمومی در کشور، مثالی از حضور دولت و تخریب نظامهای اجتماعی گذشته مدیریت آب است.
عنوان | دانلودها | بازدید ها |
---|---|---|
گذار از مجنزدگی | 272 | 583 |