تاثير فاجعه كم آبي بر تمدن ايراني

در ايران به ويژه در فلات ايران داستان شروع کشاورزي متفاوت از همه جهان بود، ابتدا بايد آب را از زيرزمين بيرون بياورند و سپس به کشاورزي بپردازند. اين آب احکام خاصي داشت: استخراج آن فوق العاده پرهزينه و حجم آن فوق العاده محدود و غيرقابل تغيير بوده است. حجم آن وابسته به نزولات آسماني و البته خارج از کنترل انسان. پس، از ابتدا ايرانيان با منابع محدود و فوق العاده پرهزينه روبه رو شدند که داستان آن با اروپا کاملامتفاوت بود.
اين زندگي و تمدن کاريزي، به حيات ۳۳هزارقنات وابسته بود که طول آن نزديک به هشت برابر قطر استواست تا نزديکي هاي ماه۱ و کندن بعضي از اين قنات ها از عجايب مخلوقات بشري است. مثل کندن قنات قصبه با طول ۳۳کيلومتر و عمق مادر چاه بالاي ۳۰۰متر که سوالات بي شماري را کندن آن مطرح مي کند. از طول طناب و حجم طناب و وزن طناب و تامين هواي قابل تنفس در اين عمق۲ و نکات ديگر مهم، خود گنابادي ها مي گويند قنات قصبه را «ديوان کنده اند.»
به راستي نقش آب در تمدن گذشته ايران چه بوده است؟ و قيود زيست محيطي چه تنگناهايي براي زيست محيط اجتماعي- انساني به وجود آورده است؟ و با پيدايش منابع نفتي و درآمد ناشي از آن چه فاجعه اي براي زيست محيط انساني از نظر جمعيت و منابع آبي به وجود آمده است؟ و در آينده با چه مشکلي روبه رو خواهيم بود؟
ادامه مطلب

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن