بازتخصيص آب در زاينده رود

 پنج دهه بازتخصيص خاموش؛ تحولات نظام بهره‌برداري آب زاينده رود

یک حوضه­ ی آبریز به لحاظ تاریخی، سه دوره را از منظر توسعه پشت سر می­گذارد. دوره ­ی ابتدایی آن مصادف با شروع اولین بهره­ برداری­ ها از منابع آب است که به دلیل وفور نعمت، مدیریت کردن آب معنای خاصی ندارد. دوره­ ی میانی، به زمانی اطلاق می­ شود که بهره ­برداری از منابع شتاب می­ گیرد و فاصله­ ی بین منابع و مصارف اندک می­ شود و با تغییرات آب و هوایی سالانه، گاهی مصارف بر منابع پیشی می­ جویند و اصطلاحاً تعادل منابع و مصارف برهم می­خورد. دوره­ ی نهایی، دوره ­ای ست که مصارف فارغ از نوسانات جوی ، از منابع آب پیشی گرفته­ اند. در کشورمان، تقریباً تمامی حوضه ­های آبریز در دوره­ ی نهایی خود قرار گرفته­ اند و چالش امروز آنها اینست که چطور باید به تعادل بازگشت و چطور باید به توسعه­ های آتی پاسخ گفت؟

براي نمونه، زاينده رود در دو دهه گذشته حال مساعدي نداشته است و خشکي‌هاي پي‌در‌پي و طولاني مدت رودخانه و کاهش سطح آب تالاب گاوخوني براي ساکنين حوضه زاينده رود عيان شده است. مسائل آب زيرزميني اين حوضه نيز اگر چه ممکن است براي بسياري از اهالي به خوبي درک نشده باشد، اما بهره‌برداران اين منابع آن رابا پوست و گوشت و استخوان لمس کرده‌اند. براي آنکه به اين سوال پاسخ دهيم که براي زاينده رود چه کار بايد کرد، ابتدا بايد پرسيد که در چندين دهه گذشته چه بر سر اين حوضه آمده و چگونه به اين وضع دچار شده است؟ اگر چه در سال‌هاي اخير درباره اين سوال به صورت جسته و گريخته صحبت شده است، اما اين پژوهش مسائل زاينده رود را با مرور رويدادها در بستري تاريخي و فارغ از سوگيري‌ها و جانبداري‌ محلي و بخشي، بررسي مي‌کند. نگاه تاريخي به توسعه در حوضه زاينده رود و شناخت واقعيت‌هاي امروز آن، رويکرد جديدي را براي مواجهه با مسائل زاينده رود از منظر بازتخصيص پايدار پيشنهاد مي‌کند که مي‌تواند چارچوبي براي توصيف گذشته و حرکت به سمت راهکار در آينده باشد.

گزارش حاضر نگاهي تاريخي به توسعه در حوضه زاينده‌رود انداخته است و سابقه بازتخصيص خاموش آب در اين حوضه را مستند کرده است.

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن