پیروی از الگوی تقلیدی در مدیریت محیط زیست

محیط زیست‌مان، طبق الگوی تقلیدی فرنگی‌ها پیاده شد و کلیه تجربیات بومی کشور که حاصل هزاران سال تجربه در همین مرزبوم بود و بسیار هم کارآمد بود، همگی با روش‌های غیربومی عوض شد. این شرایط در زمان محمدرضا شاه و پدرش خیلی بدتر شد، چون توأم شد با یک نوع خودکم‌بینی و حس حقارت و دگربرتربینی، به علاوه معنی مدرنیزاسیون نیز برای ما مساوی شد با اروپایی شدن.
همین الگو برداری و تبعیت بی چون و چرا، در مدیریت محیط‌زیست و منابع طبیعی هم به وجود آمد. در حالی که در همان زمان نظام‌های آبیاری سنتی ما جوابـــگو بودند و مقدار بسیار زیادی از شیوه های تولید کشاورزان ما هنوز به خوبی کارآمد بودند، ولی محمدرضا شاه دوست داشت، هر کدام از شئون مملکت را به یک نهاد خارجی و به خصوص آمریکایی بسپارد. منابع طبیعی و جنگل و مرتع را نیز دربست به دانشگاه ایالتی یوتا سپرد. به همین دلیل ما نظام مرتع‌ داری غربی به خصوص آمریکایی را از دانشگاه ایالتی یوتا گرفتیم، بزرگان مرتع شناس ما نیز آنجا تحصیل کردند. در صورتی که خود آنها از آن شیوه مرتع داری صرف نظر کردند و ما هم در جنگلداری و هم در مرتعداری یک نظام مدیریت منابع طبیعی خاص خودمان را داشتیم که مبتنی بر کوچ بود.
قسمت از گفت و گوی آقای دکتر محمد تقی فرور با مجله KWC که از طریق لینک زیر به متن کامل مصاحبه می توانید دسترسی داشته باشید.
ادامه مطلب

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن