پافشاری دولت برای انتقال آب
دبیر اندیشکده تدبیر آب ایران معتقد است: کشاورزی ما با یارانه تحول پیدا نمیکند. این تصور نباید به وجود بیاید که با این اقدامات از بخش کشاورزی حمایتی صورت میگیرد. در نهایت با اجرای این طرحها کشاورز است که با پایین آوردن قدرت خرید و قیمت محصولات تولیدی خود به شهرنشینها یارانه میدهد.
از همان روزی که علیاکبر محرابیان برنامههای خود را برای سکانداری وزارت نیرو در دولت سیزدهم ارائه کرد، تا دیروز که در سفر به استان فارس گفت: «این استان در تخصیص منابع برای اجرای طرح انتقال آب از خلیج فارس در اولویت است» همواره یک سیاست را دنبال کرده است. سیاستی که سالهاست امتحان خود راپس داده و از منظر بسیاری از کارشناسان حوزه آب و محیط زیست یک استراتژی غلط و پرهزینه است.
محرابیان و سیاستگذاران دولت سیزدهم اما همچنان معتقدند: «یکی از راهکارهای مهم تامین آب موردنیاز، انتقال آب دریا به فلات مرکزی و استانهای مختلف است» و با جدیت این رویکرد را دنبال کرده و در میان سیاستگذاریها، مصوبات و تصمیمات خود جایگاه ویژهای برای آن قائلند. سوال اینجاست که پیامدهای این اصرار و پیگیری سیاستی که بسیاری از صاحبنظران بر اشتباه بودن آن تاکید دارند، چیست؟ آیا با هزینهای که برای اجرای این طرحها صرف میشود، میتوان اقدامی پایدار در حوزه تامین منابع آب در کشور صورت داد؟
«انتقال آب» این طبلی است که محرابیان و حامیان او چند ماهی است که با وجود تمام انتقادات، همچنان مصرانه بر آن میکوبند. در سفرهای استانی تاکید وزیر بر پروژههای انتقال آب و نقش آنها در حل بحرانی است که نیازمند سیاستگذاریهای بلند مدت و هوشمندانهتری است.
اما گویا سهلترین و پرهزینهترین راه برای حل کوتاه مدت و مقطعی این بحران، از منظر وزیر نیرو، اجرای پروژههای انتقال آب از دریا به فلات مرکزی ایران است. منطقهای که قرنها سابقه و تاریخ مدیریت اصولی آب را دارد، حالا چشم به دریاهای شمال و جنوب کشور و هزینههای هنگفت شیرینسازی و انتقال آب دریا دارد تا شاید کمی سیراب شود.
هر چند این انتقالها در مواردی نه برای تامین آب شرب و نیازهای حیاتی مردم، که برای بخش صنعت و کشاورزی هزینه های هنگفت به کشور تحمیل میکنند. با این همه باز هم در میان سیاستهای کلان آبی در دولت سیزدهم، آنچه بیش از همه خودنمایی میکند، تاکید بر بهرهبرداری از آبهای ژرف و انتقال آب دریا به فلات مرکزی است.
این سیاست تا جایی برای دولتمردان اهمیت پیدا کرده است که معاون اول رئیس جمهور، چند روز پیش مشاوری جدید برای اجرای این سیاستها انتخاب کرده و طی حکمی علیرضا رزمحسینی را به سمت «مشاور امور پروژههای انتقال آب از دریا به نقاط نیازمند کشور» منصوب کرد.
در حکم رزمحسینی آمده است این انتساب در پی تاکید رئیسجمهور بر این امر صورت گرفته است. سید ابراهیم رئیسی بارها در سخنان انتخاباتی خود هم بر این موضوع تاکید کرده بود و حالا دولت او هم پیگیر این سیاست است که به جای بهرهبرداری از منابع آب با نگاهی پایدار، دست به دامن راحتترین راه یعنی انتقال آب شود.
بسیاری از کارشناسان حوزه آب با نگرانی این سیاستها و تصمیمات را دنبال میکنند و معتقدند در این نوع نگاه به مهار بحران آب برنامه بلندمدتی دیده نمیشود.
انوش نوری اسفندیاری، دبیر اندیشکده تدبیر آب ایران در خصوص سیاستگذاری دولت سیزدهم در زمینه حل بحران آب با تاکید بر اینکه یک شتابزدگی در این سیاستگذاریها وجود دارد که کارشناسان را نگران میکند به «پیامما» میگوید: «بخشی از این تلاشهای بدون برنامه در مورد مگا پروژههایی است که در کشور اجرا میشود. این پروژهها در غالب موارد برای مدیریت عرضه همواره با ناکامیهای زیادی همراه بوده است. در شرایط فعلی، ما به اجبار و به دلیل رشد و اسکان مهار نشده جمعیت در مناطقی که با محدودیت آب روبهرو هستند، باید به فکر تامین منابع آب باشیم. اما لازم است که این اقدام سنجیده و همراه با مآل اندیشی باشد. از آنجا که این پروژهها هزینههای بالایی دارند و هزینههای نگهداری و بهرهبرداری آنها هم زیاد است با مشکلات فراوانی روبهرو هستند از نظر تامین منابع با چالش روبهرو میشوند».
اسفندیاری در خصوص میزان موفقیت سرمایهگذاری در این حوزهها معتقد است: «سرمایهگذاری در این پروژهها سنگین است و این موضوع همواره مورد نقد بوده و در عین حال کارایی این اقدامات هم زیر سوال است. در حال حاضر با توجه به شرایطی که دولت با تشدید محدودیتها در منابع مالی خود دارد، طبیعی است که نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت و آن را بیتاثیر دانست. این وضعیت هم دوره اجرای پروژه را افزایش میدهد و هم موجب میشود که اجرا با نواقص زیادی محقق شود. علاوه بر این در آینده در بهرهبرداری و کیفیت خدماتی که این پروژهارائه میکند هم دچار مشکل خواهیم بود. به همین دلیل است که این موضوع با نگرانیهایی همراه است.»
علاوه بر انتقاداتی که در حوزه منابع مالی میتوان بر این پروژهها وارد دانست، آثار اجتماعی اجرای این طرحها هم قابل اغماض نیستند. دبیر اندیشکده آب البته معتقد است: «موضوع انتقال آب یکی از خطوط مختلف سیاستگذاریهای دولت در مورد مهار بحران آب است. باید منتظر ماند تا خطوط دیگر این سیاستها هم روشن شود تا بتوان در مجموع قضاوت بهتری کرد. اما در حال حاضر چنین کشیدن چنین خطی، آن هم به شیوهای چنین ناشیانه، نگرانیها را بیشتر میکند»
برخی کارشناسان معتقدند هزینهای که در اجرای پروژههای انتقال آب صرف میشود میتواند برای اجرای طرحهایی که منجر به تامین پایدار آب در یک منطقه میشود، تخصیص داده شود. در حوزه آب چطور میشود هم اصول توسعه پایدار را در نظر گرفت و هم به تامین منابع با هزینه و آسیب کمتر پرداخت؟
پاسخ انوش نوری اسفندیاری به این پرسش این است که: «برای هر منطقه باید این موضوع را جداگانه مورد بررسی قرار داد. به فرض در سیستان و بلوچستان تا به حال هزینههای بسیار گزافی در حوزه شده است. از تامین شبکهها تا تامین آب شرب و کشاورزی. اما موضوع اینجاست که آسیبها و نواقص این اقدامات مورد رسیدگی قرار نگرفته است. دلایل منتج به این نواقص و پایین بودن کارایی آنها بررسی نشده است. طبیعی است که نمیتوانیم بدون توجه به برنامه توسعه در یک منطقه، سیاستهای آبی برای آن منطقه تعیین کنیم».
انوش اسفندیاری: دلیلی ندارد که ما توسعه را تنها توسعه کشاورزی بدانیم
بخش عمده آب در ایران در حوزه کشاورزی مورد مصرف قرار میگیرد. در حالی که محصولاتی که در این حوزه تولید میشود به مقدار قابل توجهی، به اندازه آبی که در این حوزه مورد مصرف قرار میگیرد نیست.
اسفندیاری معتقد است: «در مجموع از شواهد مختلف میتوانیم این برداشت را داشته باشیم که تکیه بیش از حد بر کشاورزی سنتی و عدم توجه دقیق بر تحولات توسعهای میتواند نتایج منفی را در زمینه منابع آب داشته باشد. این حقیقتی است که باید بپذیریم که به سوی کشاورزی با مصرف آب کمتر برویم و منابع آب را برای مصارف غیر کشاورزی تامین کنیم. ما هیچ راهی نداریم جز اینکه تاکید کنیم کشاورزی در ایران یا باید محدود شود یا کارایی خود را افزایش دهد. تنها در اینصورت است که میتوانیم بخشی از منابع آب را در هر منطقه آزاد کنیم و به مصارف مربوط به توسعه برسانیم. دلیلی ندارد که ما توسعه را تنها توسعه کشاورزی بدانیم یا توسعه روستایی را محدود به توسعه کشاورزی کنیم».
با نگاهی وسیعتر میتوان پیشفرضهای دیگری برای تامین پایدار منابع آب تعریف کرد و به نتایج مطلوبتری دست پیدا کرد. موضوعی که دبیر اندیشکده آب آن را در تحولات عمده و افزایش مهارت نیروی انسانی تعریف میکند و معتقد است: «طبیعی است که در حوزه نیروی انسانی کشاورزی باید تحولاتی صورت گیرد. نمیشود با سالمندان کشاورزی را متحول کرد. کشاورزی ما در بیشتر مناطق ایران بر سالمندان تکیه دارد. آنها توانایی همراهی با این تحولات را ندارند. بنابراین در درجه اول باید روی نیروی انسانی در بخش کشاورزی سرمایهگذاری کرد تا به تحولات توسعهای رسید. این نکته قابل تاملی است که تا برنامههای توسعه اصلاح نشود برنامههای ما در حوزه مدیریت منابع آب هم با شکست روبهرو خواهد بود. بیشتر از 80 تا 90 درصد آب در ایران صرف کشاورزی میشود. این میزان نسبت به شرایط منابع آب در ایران میزان مناسبی نیست. باید از سهم آب کشاورزی کمتر کنیم و منابع آب را به صورت پایدار مورد استفاده قرار دهیم و توسعه را بر مبنای رشتههای غیر کشاورزی و دانش بنیان تعریف و برنامهریزی کنیم».
در زمینه سیاستهایی که محرابیان و به طور کلی مدافعان انتقال آب دنبال میکنند، یکی از نگرانیها و انتقادات جدی این است که این انتقال با تمام هزینهای که به کشور تحمیل میکند برای مصارف کشاورزی و صنعت منتقل شود.
به عقیده اسفندیاری اما: «این موضوع هیچگونه توجیه اقتصادی ندارد و با توجه به نوع مصرفی که وجود دارد طبیعی است که با یارانههای بسیار زیادی همراه خواهد بود. یارانههایی که نمیتواند تداوم داشته باشد. کشاورزی ما با یارانه تحول پیدا نمیکند. این تصور نباید به وجود بیاید که با این اقدامات از بخش کشاورزی حمایتی صورت میگیرد. در نهایت با اجرای این طرحها کشاورز است که با پایین آوردن قدرت خرید و قیمت محصولات تولیدی خود به شهرنشینها یارانه میدهد».
با وجود تمام انتقاداتی که صاحبنظران حوزه آب به رویکرد دولت سیزدهم در حوزه آب دارند، باز هم باید منتظر ماند و دید در سفر بعدی هیئت دولت به استانی دیگر از کشور، وعده محرابیان برای حل بحران آب، سد سازی خواهد بود یا شیرینسازی و انتقال آب.