آب بیپناه است
اینکه چه درصدی از آب از کدام منابع سطحی یا زیرزمینی و برای چه مصرفی استفاده میشود، به خودی خود مهم نیست. مسئله مهم این است که نسبت به تجدیدپذیری این منابع چه رفتاری داریم.
.. جایی مثل خراسان رضوی که ۱۳۰ درصد از منابع تجدیدپذیر را برداشت میکنیم. این در حالی است که طبق استاندارد جهانی، اجازه نداریم که بیشتر از ۴۰ درصد منابع تجدیدپذیر را برداشت کنیم. فرقی هم نمیکند که از منابع سطحی است یا زیرزمینی، چرا که این دو به هم وابستهاند. آبهای سطحی با ایجاد رواناب در اثر بارشها، شکل میگیرد، سفرههای زیرزمینی را تغذیه میکند و در فصولی که بارش وجود ندارد، به صورت جریان چشمهها به سطح زمین میرسد یا با نشت از کف رودخانهها آنها را آبیاری میکند. بنابراین آبهای سطحی و زیرزمینی از هم جدا نیستند. وقتی منابع آب تمام و حوضه مسدود شد، راه حل این است که مجوزهایی که تاکنون صادر شده، تنها مجوزهای موجود باشد و هر که آب لازم دارد، از همین مجوزها خرید و فروش کند. اما تفکر غالب اجازه این کار را نداده است.
.. اولویت قائل بودن برای شهر و صنعت جلوی شکلگیری بازار آب را گرفته است. ملی بودن منابع به معنای این است که حق تضییع آنها را نداریم. اما موضوع ملی بودن آب در ایران به دولتی بودن تقلیل داده شده است. دولتی تلقی کردن آب باعث شده تا دولت خود را یدِ واسطی ببیند که هر طور میخواهد درباره آب تصمیم بگیرد. این نقطه اول مشکل است.
.. در فقه و دنیا موضوع مالکیت محترم است. در این میان، آب، ماهیت سهگانهای دارد؛ عمومی، حیاتی و اقتصادی. ما ارزش آب را نادیده گرفتهایم و مسائل را پیچیده کردهایم.
.. وقتی قواعد بازار را رعایت نکنید، باغ-ویلاهای مجانی راه میافتد و آبدزدی هم شکل میگیرد. اما اگر این ارزش شکل بگیرد، همان مالکان چاههای آب، اجازه نمیدهند هیچ چاه غیرمجازی حفر شود. اما وقتی این شرایط پیش بیاید، هیچکس برای آب مالکیتی قائل نیست. آب به ماده بیپناهی تبدیل میشود و فاجعه منابع مشترک در پی آن پدید میآید. ما نگذاشتهایم که افراد احساس مالکیت و مادری به آب داشته باشند.
.. در آب یک ماهیت گستردهای وجود دارد که در اختیار دولت نیست. بنابراین بهترین کار این است که جوامع محلی را شریک کنیم تا مراقب منابعی باشند که سرمایه آنهاست. مالکین آب و زمین باید به این نتیجه برسند که با کم شدن آب و پایین رفتن سطح منابع مالکیت آنها در معرض خطر قرار میگیرد و ارزش داشتههایشان کم میشود. پیش از این اما باید تفویض اختیار انجام شود.
.. همه چیز ملی نیست. اشتباه میکنیم که در تهران عدهای مینشینند تصمیم میگیرند و احکامی سراسری برای یک جغرافیای بزرگ میدهند و یک روش را برای بیرجند تا رشت پیاده میکنند. این روش شدنی نیست.
آنچه در بالا مطالعه کردید، گزیده ای از یادداشت آقای دکتر کامران داوری، استاد دانشگاه فردوسی مشهد، برای روزنامه پیام ما بود. متن کامل این یادداشت را می توانید از طریق لینک زیر مشاهده و مطالعه نمایید: