بهترین مسیر توسعه اقتصادی

سیدعلی ابطحی
در اقتصاد امروز نسخه‌ها و مسیرهای مختلفی برای توسعه و رشد اقتصادی در برابر سیاست‌گذاران کشورهای مختلف، همچنین مدیران بنگاه‌های اقتصادی قرار دارد. مسیرهایی که شاید در بسیاری از آنها سطوح و انواعی از توسعه برای اقتصاد فراهم می‌شود، اما مسئله‌ای که در اینجا بسیار مهم است، میزان کارآیی این روش‌ها در مقایسه با یکدیگر است که سرعت‌ها یا نرخ‌های مختلفی از رشد و توسعه اقتصادی را محقق می‌کند. با توجه به رقابت شدید که از آن به جنگ اقتصادها یاد می‌شود این سرعت و نرخ رشد مساله‌ای بسیار حیاتی است. گاهی برخی مسیرها به‌رغم ایجاد توسعه اقتصادی، نمی‌توانند فاصله یک اقتصاد یا یک بنگاه را با اقتصادها و بنگاه‌های قدرتمندتر کاهش دهند و حتی ممکن است باعث افزایش این فاصله نیز بشوند؛ بنابراین یافتن بهترین مسیر توسعه امری حیاتی است.
از نظر اقتصادی، جوامع بشری عصرهای مختلفی را پشت سر گذاشته‌اند که مطالعه آنها می‌تواند در یافتن بهترین مسیر توسعه برای یک اقتصاد یا یک بنگاه بسیار مؤثر باشد. از لحاظ اقتصادی اولین عصر، عصر کشاورزی بود که از ابتدای شکل‌گیری جوامع بشری تا انقلاب صنعتی ادامه داشت. در این عصر، اقتصاد جوامع مبتنی بر کشاورزی و دامپروری بود. آنچه در این عصر می‌توانست نقطه اصلی تولید ثروت باشد، نیروی انسانی بود. یعنی جوامعی که نیروی انسانی بیشتری داشتند قدرت و توانایی بیشتری برای کشاورزی داشته و از اقتصادهای نیرومندتری برخوردار بودند. در همین عصر بود که نظام‌های فئودالی شکل گرفت. این عصر تا زمانی ادامه داشت که ماشین بخار یا همان نیروی محرکه اختراع شد که از آن به عنوان انقلاب صنعتی اول یاد می‌شود. اختراع نیروی محرکه باعث شکل‌گیری کارخانه‌ها و خطوط تولید شد و تولید دستی دیروز به تولید صنعتی تبدیل شد. در این عصر که عصر صنعتی نامیده شده دیگر وجود تعداد بیشتر نیروی کارگر چه مساله ارزشمندی بوده و هست، اما نمی‌توانست عامل اصلی تولید قدرت و ثروت باشد، بلکه این سرمایه بود که به عامل اصلی تولید ثروت تبدیل شد. در حقیقت افراد و کشورهایی که سرمایه بیشتری داشتند، می‌توانستند با خرید عوامل مختلف کارخانه‌ها و صنایع بیشتری را به‌وجود آورده، تولید بیشتری را روانه بازار کرده و در نهایت ثروت بیشتری را کسب کنند. در اینجا بود که ساختارهای سرمایه‌داری شکل گرفتند و اقتصادهای صنعتی به جای اقتصادهای کشاورزی صدرنشین رده‌بندی اقتصادها شدند. این روند نیز تا اواخر قرن بیستم یعنی زمانی که کامپیوترها و سیستم‌های اطلاعات به‌وجود آمدند ادامه داشت. در این زمان با اختراع و توسعه سریع سیستم‌های اطلاعات- در دهه‌های آخر قرن بیستم- امکان انتقال وسیع اطلاعات فراهم شد و همین عامل- یعنی داشتن اطلاعات- به عامل اصلی جدیدی برای تولید ثروت تبدیل شد. یعنی اطلاع از نوسانات قیمت‌ها، میزان عرضه‌ها و تقاضاها و فرصت‌هایی که در نقاط مختلف جهان وجود داشت خود به عنوان یک عامل تولید ثروت حتی بدون سرمایه تبدیل شد. برای نمونه، کسانی که از فرصت‌های مختلف اقتصادی در نقاط مختلف خبر داشتند می‌توانستند محصولی را از جایی که ارزان‌تر است بدون پول و به صورت اعتباری خرید و سریعا در جایی که تقاضا وجود دارد فروخته و بدون سرمایه سود کسب کنند. این عصر، عصر فراصنعتی یا عصر اطلاعات نامیده شد که در آن قدرت‌های جدید اقتصادی مانند چین با بهره‌گیری از فضای گسترش اطلاعات از طریق عرضه جهانی فرصت‌های موجود در خود به قدرت اقتصادی تبدیل شده و برخی قدرت‌های اقتصادی پیشرو مانند ژاپن که هنوز در عصر صنعتی باقی مانده بودند با از دست دادن بازارها و تضعیف برندهای خود با افول به درجات بعدی رده‌بندی اقتصادهای قدرتمند منتقل شدند. این عصر به توسعه تجارت جهانی انجامیده و اقتصادهای نوظهوری را در خود به قدرت تبدیل کرد. اما با گسترش سیستم‌های اطلاعات و نفوذ سریع آن در همه جوامع، در حقیقت عامل اصلی تولید ثروت عصر فراصنعتی، در دسترس همه مردم جهان قرار گرفته و طبیعتاً چیزی که همه آن را داشته باشند نمی‌توانست عامل اصلی خلق ثروت باقی بماند. اینجا بود که در سال‌های آخر قرن بیستم و سال‌های ابتدای قرن بیست ویکم جهان اقتصاد شاهد تولد عصر جدیدی با عنوان عصر خرد یا حکمت بود. در این عصر عامل اصلی تولید ثروت خرد و نوآوری است که با تولید محصولاتی نوآورانه و دانش‌بنیان- که دانش تولید آنها یا در اختیار کسی نیست یا بسیار نادر است- می‌تواند منابع سرشار ثروت را به بنگاه‌ها و اقتصادهایی که مسیر توسعه خود را در عصردانش و نوآوری و خرد جست‌وجو می‌کنند سرازیر کرده و موج‌های بلندی از پیشرفت و توسعه اقتصادی را در آنها خلق کند. در محصولات این عصر بهای تمام‌شده کالای فروخته‌شده عمدتاً قیمت دانش و نوآوری موجود در آن است نه مواد اولیه به‌کار رفته در آن، به همین جهت است که اقتصادهای این عصر می‌توانند با منابع محدود مالی و مواد اولیه، توسعه‌ای سریع و پایدار را برای خود فراهم آورند. همچنین ظهور این عصر مانند ظهور عصرهای قبلی، فرصتی را ایجاد می‌کند تا اقتصادها و بنگاه‌های اقتصادی که درک درستی از آینده دارند به سرعت توسعه یافته و از اقتصادهای در حال حاضر قدرتمندی که، توانایی درک سریع و درست آینده را ندارند پیشی بگیرند، چراکه این تغییر عصرهاست که با به‌هم زدن معادلات اقتصادی جهان، بهترین فرصت را برای سبقت در میدان رقابت اقتصادی فراهم می‌کند. بنابراین به نظر می‌رسد مساله اقتصاد دانش بنیان که در سیاست‌های اقتصاد مقاومتی مورد توجه قرار گرفته بهترین و البته سریع‌ترین مسیر برای توسعه اقتصادی در عصر حاضر است.
مأخذ: روزنامه دنیای اقتصاد

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن