شکست سیاستهای دستوری
آن چیزی که باعث شده است سیاستهای تغییر در الگوی کشت ابتر بماند، عدم آشنایی با ماهیت مساله است. الگوی کشت مبتنی بر تفکر مدیر مزرعه است و مولفههای اقتصادی، اقلیمی، اجتماعی و حتی سیاسی و فرهنگی نیز بر این تفکر اثرگذار هستند، از این رو برای تغییر در الگوی کشت، ابتدا باید نوع تفکر و نگرش مدیر مزرعه را تغییر داد. بعضا تغییر در نگرش کشاورز نیازمند گذشت سالهای زیادی است و به همین ترتیب تغییر در الگوی کشت هم امری زمانبر خواهد بود.
انتخاب الگوی کشت حلقه نهایی از تصمیمات کشاورز است و مجموعه عوامل بسیاری در این تصمیم وی نقش داشتهاند. بنابراین هرگونه سیاستی که قصد تغییر در آن را داشته باشد، باید عواملی را که منجر به این تصمیم میشود تغییر دهد. برای نمونه اگر قصد داریم که گیاه زراعی خاصی در ترکیب جدید مزرعه قرار گیرد یا گیاه دیگری از الگوی کشاورز حذف شود، باید عوامل بیرونی را به نحوی تنظیم کرد که کشاورز همان ترکیب مورد نظر سیاستگذار را اتخاذ کند.