بازار آب و سیاست عمومی

بررسی سیر تاریخی و تکوینی مدیریت منابع آب در دنیا نشان می‌دهد که با عبور از مرحله فراوانی نسبی و دسترسی آسان و بدون محدودیت به منابع آب، تمرکز دولت‌ها در پاسخ به تقاضای روز افزون، برای مدت طولانی عموما بر مدیریت عرضه منابع آب از طریق انجام سرمایه‌گذاری‌های عظیم تامین و انتقال آب و ظرفیت‌سازی‌های گسترده فنی بوده است. پیامد این سیاست امروزه به شکل تخریب و تقلیل کیفی منابع آب سطحی و زیرزمینی، افزایش تعارضات اجتماعی و به خطر افتادن پایداری اكوسیستم‌های آبی بروز کرده است. در بسیاری از مناطق، توسعه منابع آب از طریق سیاست‌های طرف عرضه به حداکثر مقدار پتانسیل خود رسیده (در پاره‌ای موارد از محدوده‌های مجاز و پایدار برداشت فراتر رفته)، هزینه‌های نهایی تأمین آن روز به روز در حال افزایش است و بر کشش‌ناپذیری عرضه آن افزوده می‌شود. در این شرایط، تقریبا این درک مشترک حاصل شده است ‌ که دیگر تکیه صرف بر سیاست‌های طرف عرضه، قادر به پرکردن شکاف بین عرضه و تقاضا نیست و باید بر برنامه‌ریزی یکپارچه منابع آب تکیه کرد. از سوی دیگر، در بسیاری از موارد اثبات شده است که تخصیص آب از طریق نهادهای عمومی از دیدگاه بازیافت هزینه از کارآیی بالایی برخوردار نبوده و نیاز به کاربرد استانداردهای کارآیی اقتصادی قوی‌تر در ساز‌وکار‌های تخصیص منابع و احراز ارزش اقتصادی آب است. در این میان با توجه به افزایش کمیابی اقتصادی منابع آب و افزایش تعارضات بر سر دسترسی به آن، توسعه ساز و کار‌های مطلوب تخصیص و بازتخصیص آب اهمیت بالایی دارد.

ادامه مطلب

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن