بازتخصیص آب کشاورزی

یک حوضه­ ی آبریز به لحاظ تاریخی، سه دوره را از منظر توسعه پشت سر می­گذارد. دوره ­ی ابتدایی آن مصادف با شروع اولین بهره­ برداری­ ها از منابع آب است که به دلیل وفور نعمت، مدیریت کردن آب معنای خاصی ندارد. دوره­ ی میانی، به زمانی اطلاق می­ شود که بهره ­برداری از منابع شتاب می­ گیرد و فاصله­ ی بین منابع و مصارف اندک می­ شود و با تغییرات آب و هوایی سالانه، گاهی مصارف بر منابع پیشی می­ جویند و اصطلاحاً تعادل منابع و مصارف برهم می­خورد. دوره­ ی نهایی، دوره ­ای ست که مصارف فارغ از نوسانات جوی ، از منابع آب پیشی گرفته­ اند. در کشورمان، تقریباً تمامی حوضه ­های آبریز در دوره­ ی نهایی خود قرار گرفته­ اند و چالش امروز آنها اینست که چطور باید به تعادل بازگشت و چطور باید به توسعه­ های آتی پاسخ گفت؟

در گزارش حاضر، مفهومی نسبتاً جدید اما بنیادی، در ادبیات مدیریت آب کشور مورد بررسی قرار می­ گیرد که کاملاً در ارتباط با چالش اصلی دوره­ ی متأخر در توسعه­ ی حوضه­ های آبریز است و آن هم بازتخصیص آب از بخش کشاورزی است. بخش کشاورزی، اصلی ­ترین متهم مصرف بی ­رویه آب در کشور کم آب ایران، امروز تحت فشار است تا به منظور حفظ محیط­زیست و تأمین نیازهای شرب و صنعت و احتمالاً کشاورزی نوین، خود را کوچک­تر سازد. اما ابعاد این مسأله چیست و ما تا چه میزان از گستردگی آن در اقتصاد و جامعه ­ی ایران آگاه هستیم؟ این گزارش سعی دارد تا با نگاهی تاریخی، ابعاد موضوع بازتخصیص را در قالب مرور ادبیات و همینطور تجارب داخلی کشور واکاوی کند.

فرم ثبت نظرات

نام
ایمیل
متن
متن